مقدمه:
حقوق بشر یعنی همه انسانها، صرفنظر از جنسیت، قومیت یا باورشان، از کرامت و آزادی یکسان برخوردارند. یعنی هیچکس نباید به خاطر زن یا مرد بودن از حقوقش محروم شود. اما در ایران، متأسفانه زنان با تبعیضهای گسترده و سیستماتیک روبهرو هستند. این تبعیضها فقط در رفتارهای اجتماعی و فرهنگی دیده نمیشود، بلکه در قوانین رسمی کشور هم نوشته شده و توسط حکومت اجرا میشود.
امروز میخواهم چند بخش اصلی از این نقض حقوق را با شما مرور کنم، با مثالها توضیح بدهم، و در پایان درباره نقش خودمان و امیدهایی که وجود دارد صحبت کنیم.اعلامیه جهانی حقوق بشرکه توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ تصویب شد، به صورت کلی حقوق بنیادین همه انسانها را تضمین میکند، بدون تبعیض بر اساس جنسیت، نژاد، مذهب، یا وضعیت اجتماعی.
برای زنان، برخی اصول و مواد این اعلامیه اهمیت ویژه دارند:
۱-اصل برابری و عدم تبعیض (ماده ۱ و ۲).
۲-حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی (ماده ۳).
۳-حق آموزش و تحصیل (ماده ۲۶).
۴-حق شرکت در زندگی اجتماعی و سیاسی (ماده ۲۱).
5-حق کار و شرایط برابر (ماده ۲۳). حق تشکیل اتحادیه و حفاظت از منافع شغلی خود را دارند.
۶-حق مالکیت و دارایی (ماده ۱۷).
۷-حق ازدواج و خانواده (ماده ۱۶)
۸-حق مشارکت فرهنگی و علمی (ماده ۲۷).
۱-محدودیتهای سیاسی و مدنی:زنان در ایران هنوز نمیتوانند آزادانه در سیاست حضور داشته باشند. برای مثال:هیچ زنی نمیتواند رئیسجمهور شود، چون در قانون اساسی واژهای به کار رفته که زنان را عملاً حذف میکند.در دادگاهها، شهادت یک زن معمولاً نصف ارزش شهادت یک مرد است. یعنی صدای او نیمی از ارزش قانونی یک مرد دارد.بسیاری از زنانی که برای آزادی و برابری فعالیت میکنند، بازداشت یا به زندان محکوم میشوند.نمونههای شناختهشدهای مثل نرگس محمدی و نسرین ستوده نشان میدهند که زنان شجاع ایرانی بهای سنگینی برای حقطلبی خود میپردازند.
۲-قوانین خانواده و زندگی شخصی:در ایران، قوانین خانواده به نفع مردان و علیه زنان نوشته شده است.حق طلاق در اختیار مرد است و زن فقط در شرایط بسیار محدود میتواند درخواست طلاق بدهد و اجازه خروج از کشور برای زنان متأهل در دست شوهر است و حتی دختران مجرد هم برای گرفتن گذرنامه نیاز به اجازه پدر دارند و ازدواج دختران از ۱۳ سالگی و حتی پایینتر (با اجازه پدر و دادگاه) قانونی است. این یعنی کودکیِ بسیاری از دختران قربانی میشود و در موضوع حضانت هم، معمولاً قانون جانب مردان را میگیرد و زنان برای نگه داشتن فرزندشان با مشکلات زیادی روبهرو میشوند.
3-حجاب اجباری؛ نماد کنترل بر زنان: یکی از روشنترین مثالهای نقض حقوق زنان در ایران، حجاب اجباری است و زنان و دختران مجبورند نوع پوشش خود را طبق خواست حکومت انتخاب کنند.اگر کسی پوششی خارج از استانداردهای حکومت داشته باشد، با او برخورد میشود: جریمه، بازداشت، یا حتی خشونت خیابانی.اعتراض به حجاب اجباری، در واقع اعتراض به کل سیستمی است که میخواهد زنان را کنترل کند.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» پس
از جانباختن مهسا (ژینا) امینی نشان داد که زنان دیگر این محدودیت را تحمل نمیکنند
و جامعه هم از آنها حمایت میکند.
۴- تبعیض اقتصادی و شغلی:زنان در ایران در محیط کار هم با مشکلات زیادی مواجهاند، دستمزد زنان برای کار مشابه معمولاً کمتر از مردان است و نرخ بیکاری زنان، بهخصوص زنان تحصیلکرده، بسیار بیشتر از مردان است و پستهای مدیریتی و تصمیمگیری اغلب به مردان داده میشود و زنان کمتر فرصت رشد دارند.
۵-پیامدهای اجتماعی و انسانی:همه این تبعیضها باعث مشکلات بزرگتری در جامعه میشود و خشونت علیه زنان بیشتر میشود، چون قانون حمایت کافی نمیکند و نیمی از جمعیت کشور یعنی زنان، نمیتوانند تواناییها و استعدادهایشان را بهطور کامل به جامعه عرضه کنند واین تبعیضها باعث ناامیدی، افسردگی، و حتی مهاجرت اجباری زنان میشود.
۶-مسئولیت جامعه جهانی:ایران عضو پیمانها و میثاقهای بینالمللی حقوق بشر است. پس جامعه جهانی باید از حکومت ایران بخواهد که به تعهداتش عمل کند. سکوت در برابر نقض حقوق زنان، یعنی چشم بستن بر یک بحران انسانی بزرگ.۷- نقش زنان و امید به آینده:با وجود همه این مشکلات، زنان ایران ثابت کردهاند که نیروی اصلی تغییر هستند و در خیابانها، در دانشگاهها، در شبکههای اجتماعی و حتی در خانهها، زنان هر روز مقاومت میکنند و جنبش (زن، زندگی، آزادی) نشان داد که خواست آزادی زنان دیگر فقط یک مطالبه فردی نیست، بلکه به مطالبه عمومی جامعه تبدیل شده است.
جمعبندی:
نمونههای فردی از نقض حقوق زنان در خیزش ۱۴۰۱برای
آنکه عمق فاجعه نقض حقوق زنان در ایران را بهتر درک کنیم، کافی است به چهرهها و
نامهایی فکر کنیم که هر کدام نماد یک درد بزرگ شدند.مهسا (ژینا) امینی، دختر ۲۲ سالهای بود که تنها به خاطر نوع
پوشش در خیابان دستگیر شد و چند ساعت بعد خانوادهاش او را در بیمارستان دیدند، بیهوش
و با آثار ضربوجرح. مرگ او جرقهای شد برای خیزشی که میلیونها نفر را به خیابانها
آورد - نیکا شاکرمی، دختر ۱۶ سالهای که در تهران در اعتراضات
شرکت کرده بود. او ناپدید شد و پس از چند روز، جسدش با آثار ضربه به سر پیدا شد.
خانوادهاش تحت فشار شدید قرار گرفتند تا روایت رسمی حکومت را تکرار کنند - سارینا
اسماعیلزاده، دیگر دختر ۱۶ ساله از کرج، با امیدها و آرزوهای
نوجوانی به خیابان رفت - اسرا پناهی ۱۵ ساله، دانشآموز اردبیلی که پس از
حضور در تجمع مدرسه و شعار علیه حکومت، بهطور مشکوک جان باخت - پریا قبادی، زن ۲۵
ساله در کرمانشاه، کشتهشدن با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی - دنیا فرهادی، دختر۱۷
ساله در اصفهان، جانباخته بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر - مریم ملازهی، زن بلوچ در
زاهدان، یکی از قربانیان جمعه خونین (۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲) - آتنا دائمی فعال حقوق بشر و زنان، بارها بازداشت و زندانی بهدلیل
فعالیتهای مدنی - الهام صادقی، زن جوانی که در کرج در اثر شلیک مستقیم کشته شد - سحر
قریشی، نه بازیگر، بلکه یک زن معترض همنام، که در اراک هدف گلوله قرار گرفت - مهسا
پیرایی دختر مینو مجیدی، یکی از کشتهشدگان ۲۹
شهریور - مریم سلیمیان، ۲۵ ساله، نقاش، یکی از کشتهشدگان گزارششده
توسط سازمان حقوق بشر ایران - منصوره سگوند، ۱۹
ساله، اهل آبدانان، یکی از کشتهشدگان - هسا زرینچنگ 32 ساله، فعال مدنی، از کشتهشدگان
- اسرا پناهی، ۱۵ ساله، دانشآموز اردبیلی که پس از حضور در تجمع مدرسه و شعار علیه حکومت،
بهطور مشکوک جان باخت - پریا قبادی، زن ۲۵ ساله در
کرمانشاه، کشتهشدن با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی - دنیا فرهادی دختر ۱۷
ساله در اصفهان، جانباخته بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر.