عباس عبدی، فعال رسانهای اصلاحطلب و از اشغالگران سفارت آمریکا در تهران، در گفتوگوی اخیرش با سایت جماران، تلاش میکند پدیدهی «سیمکارت سفید» را نه بهعنوان تبعیض، بلکه نوعی «بازگرداندنِ حقِ ازدسترفته» معرفی کند؛ گویی حق مردم را حکومت از همگان گرفته و بعد لطف کرده بخشی از آن را به گروهی خاص بازگردانده است. این نوع روایتگری، در واقع سادهسازی مسئله تبعیض و بزککردنِ یک نظام امتیازدهی سیاسی است؛ نظامی که در آن حق عمومی تبدیل به رانت میشود و رانت به ابزار تثبیت قدرت.
عبدی با جابهجایی مسئله، فیلترینگ را یک «مجازات جمعی» مینامد و سیمکارت سفید را «معافیت از مجازات». اما فیلترینگ تصادفی یا خطای سیاستی نیست؛ تصمیم عامدانه و ساختاری برای محرومکردن اکثریت و تقویت حلقههای نزدیک به قدرت است. اینترنت سفید، بازگرداندن حق نیست؛ اختصاص حق به صاحبان با حامیان قدرت است. این تفاوت، کل مسئله را از ریشه تغییر میدهد.
۱. معافیت یا امتیاز؟
در منطق عبدی، برخورداران از اینترنت بدون فیلتر فقط «از زیر فشار بیرون آمدهاند» و منتقدان گویا باید قدردان باشند. اما واقعیت روشن است:
اینترنت سفید معافیت نیست، امتیاز سیاسی است.
در ایران، اینترنت ابزار قدرت است: ابزار روایت، ابزار سازماندهی اجتماعی، ابزار دیدهشدن. دادن چنین دسترسیای به گروهی محدود ــ خبرنگاران نزدیک به حاکمیت، نهادهای امنیتی، نمایندگان، چهرههای همسو ــ و محرومکردن اکثریت، یعنی ساختن یک طبقهی «برخوردار ارتباطی» در برابر «محرومان دیجیتال». این وضعیتی تصادفی نیست؛ مهندسیشده است.
۲. قیاس زندان و فیلترینگ؛ تحریف مسئله
عبدی میگوید: «اگر من زندان باشم، بهتر است ناراحتِ آزادی دیگری نباشم؛ برای آزادی خودم تلاش کنم.»
این قیاس، بیش از آنکه توضیح باشد، پنهانسازی واقعیت است.
در زندان، آزادی دیگری بر زندانی اثر مستقیم ندارد؛ اما در اینترنت طبقاتی، آزادی گروه برخوردار، قدرت روایت و تأثیرگذاری آنها را چند برابر میکند و محرومیت اکثریت را عمیقتر. اینجا «آزاد بودن دیگری» بخشی از سازوکار کنترل است، نه حادثهای بیرونی. اعتراض مردم حسادت نیست؛ اعتراض به ایجاد طبقهی برتر ارتباطی است.
اینکه بگوییم «چون نمیتوانیم برای همه رفع فیلتر کنیم، پس از برخورداری بعضی ناراحت نباشیم»، دقیقاً همان راهبرد روانی است که هر سیستم تبعیضآمیز استفاده میکند: تبدیل نقد ساختاری به مسئلهی اخلاق فردی.
۳. مغالطهی «بیاثر بودن اعتراض»
عبدی استدلال میکند اگر مخالفت با اینترنت سفید فیلترینگ را لغو نمیکند، پس اهمیتی ندارد. این همان مغالطهی کلاسیک «فایدهنداردپسبیخیال» است. نقد تبعیض، حتی اگر فردا ساختار را تغییر ندهد، وظیفهی سیاسی و اخلاقی است. روشنگری وظیفه شهروند است، نه نتیجه فوری آن.
۴. «ابزار کار خبرنگار» یا ابزار کنترل؟
عبدی میگوید اینترنت سفید «ابزار کار» خبرنگار است و با سهمیهی کنکور قابل قیاس نیست. اما ابزار کارِ خبرنگاری که آزادانه به جهان وصل میشود، در واقع برتری ساختاری در میدان روایت است. آنکه با سیمکارت سفید آنلاین است، بهطور طبیعی در شبکهی مدنظر حکومت دیده میشود و با سرعت، گستره و امنیت بیشتری روایت میسازد.
وقتی چنین خبرنگاری درباره تبعیض سکوت کند یا مسئله را کوچک جلوه دهد، این ابزار کار به ابزار همزیستی با قدرت تبدیل میشود؛ همان نقطهای که نقد عبدی عملاً به دفاع از ساختار تبعیض تبدیل میگردد.
خبرنگاری از سیمکارت سفید بهرهمند است که در مواقعی که حکومت میخواهد مثل آبان ۹۸، هواپیمای اوکراینی، جنگ ۱۲ رپزه، کرونا و ... روایت حکومت را ترویج دهد.
۵. فروکاستن یک ساختار به اخلاق فردی
در بخش دیگری عبدی میگوید دارندگان اینترنت سفید «باید برای رفع فیلترینگ برای همه تلاش کنند».
این حرف، ظاهراً اخلاقی است اما ساختار تبعیض را دستنخورده میگذارد؛ فقط از ذینفع میخواهد در کنار بهرهمندیاش، کمی هم «همدلی» نشان دهد. این دقیقاً همان منطق سیستمهای اقتدارگراست:
رانت را بگیر، اما دربارهاش کوچکنمایی کن یا ساکت باش.
وقتی وابستگی حرفهای به این امتیاز ایجاد شد، خودسانسوری و محافظهکاری هم پدید میآید. هیچ توصیهای جای ضدساختاری عملکردن را نمیگیرد.
۶. جایگزینی نقد ریشهای با دعوت به «همدلی»
عبدی از مخاطب میخواهد با برخورداران «همدلی» کنند. اما وقتی حق عمومی به امتیاز تبدیل شده، «همدلی» نام دیگر عادیسازی تبعیض است ــ اگر با نقد جدی ساختار همراه نباشد.
اینترنت سفید، محصول یک سیاست عامدانه است و سیاست را نمیتوان با توصیههای اخلاقی شستوشو داد.
امیرپالوانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر