مقدمهامید سرلک، جوان ۲۲ ساله اهل الیگودرز، در پاییز ۱۴۰۱ در شرایطی جان باخت که روایت رسمی حکومت، «خودکشی»، با روایت خانواده، شاهدان و افکار عمومی که به «مرگ مشکوک» معتقد بودند، در تضاد کامل قرار گرفت. سرلک ساعاتی پس از انتشار ویدیویی اعتراضی در شبکههای اجتماعی، با اصابت گلوله در خودرویش پیدا شد. فقدان شفافیت، تناقض در گزارشها و فضای امنیتی حاکم بر پرونده، نام او را به سنگری از پرسش و اعتراض اجتماعی بدل کرد. این گزارش، نه تنها روایت یک مرگ، بلکه تحلیل نقضهای آشکار حقوق بشر و قانون اساسی در این رویداد است.
چه رخ داد؟
طبق گفته منابع محلی و گواهیهای مردمی: امید سرلک ویدیویی اعتراضی منتشر کرد که در آن اقدام به سوزاندن تصویری از رهبر جمهوری اسلامی کرد و کمتر از ۲۴ ساعت بعد، پیکر او در خودروی شخصیاش با شلیک گلوله پیدا شد.
نهادهای رسمی آن را «خودکشی» اعلام کردند ولی خانواده، اطرافیان و بخش وسیعی از افکار عمومی، روایت رسمی را رد کردند و مراسم تشییع او به صحنه اعتراض تبدیل و با حضور امنیتی گسترده همراه شد.
ابهام، محدودیت اطلاعرسانی و برخوردهای امنیتی پس از این حادثه، خود از مهمترین بخشهای این پروندهاند.
حقوق بشر چه میگوید؟
بحران اصلی در پرونده امید سرلک فقط «چطور مردن» او نیست؛ بلکه «چطور زیستن»، «چطور اعتراض کردن» و «چطور سکوت و انکارِ پس از مرگ» است. مهمترین اصول حقوق بشری نقضشده در این پرونده:
۱. حق حیات و امنیت جانی: طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر انسان حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
مرگ شهروندی که پس از یک کنش اعتراضی، به شکل مشکوک و بدون تحقیقات شفاف از دست میرود، این اصل بنیادین را به چالش میکشد.
۲. حق آزادی بیان: اعتراض او اگر توسط حکومت «قابل قبول» تلقی نشود در چارچوب آزادی بیان تعریف میشود. هیچ بیان سیاسی نباید به تهدید، تعقیب یا مرگ منجر شود.
۳. حق بهرهمندی از دادرسی عادلانه و بیطرف نه تنها دربارهٔ علت مرگ، بلکه درباره هر فشار احتمالی بر خانواده یا نزدیکان، هیچ روند قضایی شفاف و مستقلی اعلام نشد.
۴. حق مصونیت از فشار و تهدید: گزارشهای مردمی و سوابق مشابه نشان میدهند که در چنین پروندههایی، خانوادهها اغلب تحت فشار قرار میگیرند تا روایت رسمی را بپذیرند. این مسئله ناقض ابتداییترین اصول حقوق شهروندی است.
کدام مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقض شد؟
ماده محتوای قانونی نقض محتمل در پرونده امید سرلک
ماده ۲۲ حیثیت، جان، مال و حقوق افراد مصون از تعرض است مرگ مشکوک و عدم تضمین امنیت جانی
ماده ۲۳ تفتیش عقاید ممنوع است مجازات عملی فرد به سبب عقیده یا اعتراض
ماده ۲۴ آزادی بیان و مطبوعات با قید عدم اخلال عدم تحمل اعتراض نمادین و تبعات امنیتی آن
ماده ۲۷ آزادی تجمعات بدون سلاح برخورد امنیتی با مراسم تشییع
ماده ۳۲ ممنوعیت بازداشت خودسرانه فضای امنیتی و فشار بر خانواده و اطرافیان
ماده ۳۴ دسترسی به دادخواهی و دادگاه صالح عدم تشکیل دادگاه مستقل و شفاف
ماده ۳۸ ممنوعیت شکنجه و اجبار به اعتراف امکان فشار برای پذیرش روایت رسمی
این جدول نشان میدهد که مسئله فقط یک مرگ غمانگیز نیست؛ بلکه مجموعهای از نقضهای ساختاری و سیستماتیک است.
چرا نام او ماندگار شد؟
چون امید سرلک، نه یک چهره سیاسی برجسته، بلکه یک شهروند عادی بود صدای یکی از نسل بیصدا شده را نمایندگی کرد و مرگش در فضایی رخ داد که نبود حقیقت، خود به بزرگترین حقیقت بدل شده است. نام او نماد بیاعتمادی عمومی به روایتهای رسمی و تقاضا برای حق گفتن، شنیدن و زندهماندن بدون ترس است.
مطالبههای حداقلی و انسانی
بدون شعار، بدون تندروی، صرفاً در چارچوب حقوق بشر و قانون، پروندهای مانند این ایجاب میکند:
1. تحقیقات مستقل، شفاف و بدون دخالت نهادهای ذینفع
2. حفاظت از خانواده و اطرافیان در برابر فشار
3. انتشار عمومی مدارک و گزارش پزشکی قانونی بدون سانسور
4. پاسخگویی رسمی نسبت به تناقض روایتها
5. پایان یافتن برخورد امنیتی با اعتراضهای مدنی و نمادین
سخن پایانی
مرگ امید سرلک، صرفاً پایانی برای یک زندگی نبود؛ آیینهای بود که محدودیت آزادی، سرکوب بیان، و بیپشتیبانی قانون از شهروند منتقد را عریان نشان داد. اگر قانون وجود دارد، باید برای انسان باشد، نه علیه او، و اگر حقی نوشته شده، باید اجرا شود، نه تفسیر به قدرت.
امید سرلک، یک سؤال ماندگار است:
چرا باید اعتراض، برابر با مرگ باشد؟
امیرپالوانه