۱۴۰۲ بهمن ۱۹, پنجشنبه

دانشگاه : آزادی اندیشه و آزادی بیان




با توجه به در نظر گرفتن سن جمعیتی ایران به راحتی میتوان به این موضوع پی برد که بیشترین تجمع جمعیتی ایران در قشر جوانان می باشد. با نگاهی گذرا به آمار منتشر شده، از حدود 81 میلیون نفر جمعیت ایران در حدود 5 درصد آن را قشر دانشجو تشکیل داده است. دانشجویانی که در حوزه کسب و تولید دانش و در نهایت برداشتن باری از دوش جامعه از جنبه های مختلفی همچون سیاسی، اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی فعالیت و تحصیل می نمایند. در این مقاله سعی میشود تا بر اساس مفاد اعلامیه حقوق بشر برخی از موانع و مشکلات موجود در حوزه آزادی بیان و اندیشه دانشجویان بررسی شود. بر اساس مفاد قانونی ذیل، به هرانسانی با هر دین، عقیده و باور این اجازه داده شده است تا ضمن حفظ کرامت انسانی بشریت نسبت به بیان عقاید و اندیشه های خود اقدام نماید.

ماده ۱۸ اعلامیه حقوق بشر:هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده‌بانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.ماده ۱۹ اعلامیه حقوق بشر:هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده‌ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه‌ای بدون ملاحظات مرزی است همانطور در مواد اعلامیه بشر به صراحت قید شده است، آزادی بیان و اندیشه حق مسلم هر انسان درهر کجای کره خاکی می باشد.آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقیده، به مفهوم دیگر آزادی بیان ابزاری است برای رساندن اندیشه و عقیده‌ای به دیگران.آزادی عقیده و بیان  از یکدیگر جداشدنی نیستند، آزادی نخست بدین معناسات که یک شخص بتواند آنگونه که می خواهد فکر کند و آزادی دوم، آزادی ابراز و برملا کردن عقاید و افکار برای دیگران  از راه وسایلی همچوسخن گفتن، رسانه ها، مطبوعات، آماوزش، نمایش، سینما، رادیو و تلویزیو  و… است.

الزامات و ابزارهای آزادی بیان و اندیشه:

1- جویای حقیقیت بودن در دنیایی که انواع و اقسام اطلاعات درست و نادرست وجود دارد از جمله مهمترین ابزارهای آزادی بیان و اندیشه است زیرا یافتن حقیقت همچون چراغ راهی بوده که مسیر تعالی انسانی و جامعه را روشن و رسیدن به اهداف والای انسانی را نزدیگتر می نماید.2- دموکراسی از دیگر ابزار آزادی بیان و اندیشه می باشد. زیرا در سایه آن افراد جامعه میتوانند به ابراز عقاید خود و تحلیل و بررسی آن و در نتیجه رای گیری به منظور انتخاب بهترین نظر و عقیده برای رسیده جامعه به اهداف والای اجتماعی و انسانی نایل آیند.3- سومین ابزار آزادی بیان و اندیشه، آزادی شخصی است. در این استدلال نقض آزادی بیان، بی‌احترامی به شخصیت انسان‌ها در نظر گرفته شده، و اجازه ندادن اینکه افراد دیدگاه‌های دیگران را بشنوند و به نتایجی که خود دوست دارند برسند در تضاد با جایگاه اخلاقی آن‌ها به عنوان انسان دانسته می‌شود. ارتباط آزاد یک شخص با افراد دیگر بخشی اصلی از رشد و تکامل او در نظر گرفته شده که باعث می‌شود که انسان‌ها قادر باشند خود زندگی خود را شکل داده و تصمیم‌های معناداری بگیرند.البته باید توجه داشت که برخی از محققان وجود محدودیتهایی را محافظت از اجتماع از جمله : الف ) برای احترام به حقوق، شهرت و اعتبار سایرین (حقوق و آزادی های بنیادین در ارتباط با ماده 18 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی)؛ ب) برای حمایت از امنیت ملی؛  ؛(Ordere Public)  ج) برای حمایت از نظم عمومی د)  برای حمایت از بهداشت عمومی؛ ه) برای حمایت از اخلاق عمومی؛ و) برای حمایت از رفاه عمومی منطقی و معقول میپندارند. ولی نکته ایی که وجود دارد این است که در کشورهایی همچون ایران محدودیتهای وضع شده در سطح اجتماع،در ماهیت واقعی خود منافع اجتماع را به معنای اکثریت و عام حفظ می کند و یا منافع و بقای قسمت اندکی از ذینفعان حکومت حاکم بر ایران را تضمین می نماید.

موانع آزادی بیان و اندیشه در حوزه دانشگاههای ایرانهمانگونه که بر تمام صاحبنظران مشخص و واضح این است که انقلاب سال 57 ایران ثمره وجود تفکرات آزاد اندیشانه بود که در محیطی پویا و آزاد رشد کرده بودند و از جمله این تفکرات میتوان به اشخاصی همچون آقایان بهشتی، باهنر، رجایی، طالقانی، یزدی، قطب زاده،چمران و تعداد زیادی از 72 تن کشته مجلس و همچنین بسیاری از نظامیان ارتش که با بودجه و هزینه دولت شاهنشاهی برای تحصیل به کشورهای اروپایی و آمریکایی رفته و در آنجا آموختند که چگونه باید عقاید را آزادنه با دیدگاه حکومتی بیان کرد. حال با نگاهی ساده و سطحی به آن دوران میتوان به این مسئله پیبرد که انقلابی دیگر در ایران فقط از پروش همان شکل افراد ممکن است و این افراد در محیطی به نام دانشگاه  رشد و نمو خواهند داشت. حال سردمداران جمهوری اسلامی و استعمارگران خارجی ذینفع در منافع ایران وقتی متوجه شدند که دانشگاه میتواند محیط و مکانی بسیار خطرناک برای رو شدن حقه ها و دسیسه هایشان و همچنین کوتاه شدن دستشان از منافع و منابع کشور ایران باشد بر آن شدند که نخبگان دانشگاهی را گلچین و از ایران خارج نمایند و زمینه هایی را فراهم نمایند تا زیرساختها و مقاصد اصلی دانشگاهها، دانشجویان هیچگاه واضح  مشخص نشود تا به نحوی مهد و گهواره تفکر، اندیشه و آزادی بیان در ظاهر وجود داشته باشد و عملا درون آن خالی از هرگونه پویایی و اندیشه باشد. از اینرو در زیر به تعدادی از شاخصهای محدودسازی آزادی بیان و اندیشه در سطح دانشگاهها اشاره شده است: - اساتید بی علم: همان عالمان بی علم می باشند که در حوزه دانشگاهها مسولیت آموزش و تربیت دانشجویان را برعهده دارند ولی به خاطر وجود عواملی همچون عدم وجود انگیره، سواد کم، استخدام بدون گزینش علمی و شخصیتی و… وظیفه مهم انتقال علم را به دانشجویان بدرستی انجام نمیدهند. - سرکوب : هر گاه دانشجویان در حوزه دانشگاه و یا حتی بعضا اساتید تلاش دارند تا مفاهیمی درست و آزادیخواهانه را با صدای بلند بر سر کلاسها و محیط دانشگاه به دیگران اطلاع دهند، به دلیل خطر روشن شدن افکار جامعه و دانشگاهیان آنها را ستاره دار کرده و از دانشگاه و یا حتی با حبس در زاندانها ایشان را از جامعه جدا و طرد می نمایند. - مدرک گرایی: یکی ز بزرگترین چالشهای چند دهه گذشته تابحال کشور ایران، بیکاری بوده است و از آنجا که در بسیاری از سازمانها و نهادها  جذب و گزینش افراد به صورت افراط و تفریطی انجام شده و شایسته سالاری مفهوم درستی و واقعی نداشته است، ازاینرو نیروی کار به خاطر بدست آوردن مشاغل و جایگاه کاری به اخذ مدارک بدون پشتوانه علمی روی آوردند و حتی در برخی موارد اشخاصی که شاغل بودند به دلیل بیم از دست دادن شغل خود تنها برای گرفتن مدارک دانشگاهی بر سر کلاسها حاضر میشوند. -ناامیدی و عدم انگیزه:وجود مشکلات اجتماعی از قببیل مسایل مالی، بیکاری، مسایل خانوادگی و همچنینبی تفاوتی مسولین دانشگاهی به وضعیت و درخواستهای دانشجویان و حتی اساتید و کارکنان، سبب گردیده تا در محیط دانشگاهی انگیزه و امیدی برای ابزار آزادی بیان و اندیشه وجود نداشته و به اصطلاح بستری امن و امیدوار کننده در دانشگاهها وجود نداشته باشد.-ایجاد تشکلهای موافق نظام: از آنجا که تمام دانشگاههای کشور(چه به اصطلاح خصوصی و چه دولتی) به دلیل وابسته بودن به  وزارت علوم و نظام حاکمیتی جمهوری اسلامی، از اینرو بیشتر نهادهای دانشگاهی و دانشجویی حاضر در محیط دانشگهی ایران به صورت تشکلهای دانشجویی فعالیت میکنند که این تشکلها در اصل وظیفه ترویج دیدگاههای نظام حاکم و شناسایی دانشجویانی که به نجوی مخالف دیدگاههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستند را بر عهده دارند و این امر سبب سلب آزادی بیان واندیشه در محیط دانشگاهی شده است.از آنجا که آزادی بیان و اندیشه نیازمند وجود محیطی پویا و امن و همچنین ایجاد بسترهای ابزار و بیان اندیشه می باشد، از اینرو به دلیل موارد از پیش گفته شده از قبیل مشکلات اجتماعی و فرهنگی و ایجاد محیط بسیار کنترل شده و بسته در دانشگاهها، دانشجویان بستری برای بیان اندیشه  و عقاید آزادیخواهانه خود ندارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پست های ویژه

سرنوشت امضا کنندگان بیانیه استعفا خامنه‌ای

  سران حکومت جمهوری اسلامی به سردمداری علی خامنه‌ای همواره تلاش داشته‌اند نظام دیکتاتوری خود را یک حکومت آزاد معرفی کنند.این درحالی است که ه...

پست های پرطرفدار