۱۴۰۲ دی ۲۰, چهارشنبه

دختران خیابان انقلاب، مقابل حجاب اجباری یا اصل حکومت

 




روز۱۶ اسفند۵۷  یک تیتر در صفحه‌‏ی اول روزنامه‏‌ی کیهان همه را شوکه می‏‌کند:

«امام خمینی: زنان باید با حجاب به‌ وزارتخانه‏‌ها بروند.»

فردای آن روز، ۸ مارس روز جهانی زن بود و تظاهرات وسیعی علیه حجاب اجباری به‌راه افتاد. متقابلا روز ۲۵ اسفند نیز مدافعان حجاب اجباری بی‏کار ننشستند و تظاهرات نسبتا گسترده‏‌ای را به‌نفع اسلام‏‌گرایانِ آماده‏‌ی قبضه‌کردنِ قدرت سازماندهی می‏‌کنند تا به‌این ترتیب برای جریان‏های چپ و لیبرال آشکار شود که اسلام‏‌گرایان ،مشتی آخوند و طلبه‏‌ی حوزه‏‌ای نبوده و نیستند و پایگاه توده‏‌ای قابل ملاحظه‏‌ای دارند. در ادامه اما با فروکش‌کردن اظهارنظرهای اسلام‏‌گرایانِ تازه به‌قدرت رسیده در ارتباط با «حجاب اجباری» بین صف «مخالفان حجاب اجباری» هم در خصوص ضرورت یا عدم ضرورت به‌پیگیری مبارزه برای لغو حجاب اجباری، انشقاقی رُخ داد و اکثریت از این سخن گفتند که ، سری را که درد نمی‏‌کند با دستمال نمی‏‌بندند و یا «حالا که خودشان عقب‏‌نشینی کردند لازم نیست ما مسئله را متورم کنیم تا این، گزکی به‌دست دشمنان (امپریالیسم) بدهد و تمرکز بر مسائل حادتر پسا-انقلابی را به‌حاشیه ببرد»؛ به‌این ترتیب صف متحد زنان مخالف حجاب اجباری  بار دیگر بین گروه‏ها و احزاب و سازمان‏‌ها تقسیم شد. درهمین بحبوحه روزنامه کيهان با آیت‏الله طالقانی مصاحبه‌‏ای می‏‌کند. مرور سخنان طالقانی از این حیث مهم است که ضمن این‌که نزد مجاهدین خلق حکم پدر معنوی را داشت، در نظر برخی از جریانات چپ هم، روحانی مترقی‌‏ای که گرایش‏‌های چپ‏‌ گرایانه دارد شناخته می‏‌شد؛ بااین وجود اما سخنان «پدر»، تأسف‏‌بارتر از آن بود که بتواند نقش عمامه‏‌اش را در ابراز آن‏ نادیده گرفت، او گفت: «هیاهو و جنجال راه نياندازند و همانطور که بارها گفتيم همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محيط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند. و از آنها خواهش می‌کنيم که با لباس ساده با وقار، روسری هم روی سرشان بياندازند به جائی بر نمی‌خورد. اگر آنهائی هم که می‏‌خواهند موی‏شان خراب نشود اگر روی موی‌شان روسری بياندازند بهتر است و بيشتر محفوظ می‌‏ماند… چه جنگ‏ها، چه قتل‏ها و چه فجايع که تا يک سال قبل دائما هر روز يک قسمت از اخبار روزنامه‌‏ها بود. منشا اينها کی بود؟ منشا اينها از کجا بود؟ غير از همين تحريکات بی‌جا بود؟ واقعا يک عده زن‏ها اين جوان‏ها را اذيت می‏‌کردند. آنها يک عده‌ای شکايت داشتند جوان‏ها ما را اذيت می‏‌کنند. يک جوانی که وسيله زن گرفتن ندارد وسيله کار ندارد زندگی سرو سامانی ندارد وقتی اين زن را با اين صورت می‏‌بيند که گاهی يک پيرزن پنجاه شصت ساله خودش را مثل يک دختر ۱۴ ساله نمايش می‏‌دهد توی خيابان يا سر کوچه اين بيچاره اذيتش می‏‌کند. ناراحتش می‏‌کند و اين يک جور آزار جوان‏ها است و اميدواريم که بعد از اين جوان‏های ما هم سر و سامان پيدا کنند… اجباری حتی برای زن‏های مسلمان هم نيست. چه اجباری؟ حضرت آيت‌الله خمينی نصيحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصيحت می‏‌کند راهنمائيش می‏‌کند که شما اينجور باشيد به اين سبک باشيد» (کيهان، ۲۰ اسفند ۵۷: شماره ۱۰۶۵۸) بی‏‌تردید جمله‏‌ «زنان باید با حجاب به وزارت‌خانه‌‏ها بروند» نمونه، ‏‌نمای لحن خاص وویژه‏‌ای بود که این رژیم جدید مایل بود با استفاده ابزاری از حجاب ،اصل حکومت را همراه کندبا قشر جوانی که به خاطر انقلاب، مطالباتی را دنبال میکرد وپرداختن به حجاب بهترین ابزار برای ایجاد فاصله بین گروهها و حتی خانواده ها بود. اهمیت این مرور تاریخی از آن ‌رو، است که بتوان ارزیابی دقیقی ازاین پرسش داشت که:«آیا اگر جمهوری اسلامی تن به لغو حجاب اجباری بدهد، باز هم می‏‌شود این رژیم را «جمهوری اسلامی» خواند؟ممکن است پرسیده شود که گیریم که کوتاه بیاید، اینرا باید به‌این فال نیک گرفت که اولا موفقیتی برای جنبش زنان به‌طورخاص است و ثانیا سوق‌دادنِ آرام آرامِ حاکمیت به دموکراتیک است. طراحان فرضیه اما با این نگرانی پرسش‌شان را طرح می‏‌کنند که اگر شواهد و قرائن به‌این حکم می‌‏دهد که امکان یک عقب‌‏نشینی از سوی حاکمیت وجود دارد، آیا این به مثابه‏‌ی به مسیر اشتباه رفتن جنبش زنان نیست؟ به‌عبارتی یک جور استعداد برای ادغام‌شدن این اعتراض در منطق وضعِ موجود که باعث می‏‌شود مسائل حادتری چون «کار خانگی»،«دستمزد زنان» و«سیاست‏‌های خانواده» مغفول مانده و شالوده‏‌ی جنبش زنان ، به خواست تا اندازه‏‌ی زیادی لیبرالی طبقه‌‏ متوسطیِ درلغو حجاب اجباری خلاصه گردد. با تکثیر شدن «دختر میدان انقلاب»، که در ادامه‏‌ی پُرصداترین حرکت اعتراضی زنان ایران طی چند سال گذشته با عنوان آزادی‏‌های یواشکی و چهارشنبه‌‏های سفید بود، حتی با وجود تبری جستن بسیاری از این زنان و دختران معترض از متأثر و مربوط بودنشان به «مسیح علی‏‌نژاد»، زمزمه‏‌ی این نگرانی از جانب «فمینیست‏‌های چپ» و برخی از «چپ»ها قوت گرفت که: این مطالبه تنها به‌یک طبقه متوسط سکولار،غربزده محدود می‌شود که هنوز دل درگرو مدرنیزاسیون پهلوی دارند یا در شکل کمتر هیستریک و در هیأت یک نگرانی به‌این شکل بیان می‌‏شد:این مطالبه‌‏ای ‏است مترقی و ضروری اما ،هژمونی گفتمان لیبرالی در آن، می‏‌تواند ظرفیت‏‌های رادیکال آن را به نفع منطق سرمایه‌‏سالار عقیم سازد، لذا اگر چپ بنایی بر ورود به مسئله دارد باید به‌این بیاندیشد که چگونه می‏‌تواند مُهر و نشان خویش را بر تارک مبارزات زنان حک کند. مجددا برمیگردیم به سوال، آیا اگر جمهوری اسلامی تن به‌لغو حجاب اجباری بدهد، باز هم می‌‏شود این رژیم را «جمهوری اسلامی» خواند؟باید «منفی» دانست؛ چه این‌که، دیگر آنچه نسبت به‌دیگر انواع رژیم‏‌های سیاسی حاضر در جهان متمایزش می‏‌کند را از دست می‏‌دهد. اینجا منظور صرفا لغو حجاب نیست، بلکه دست گذاشتن بر حجاب به‌عنوان نقطه‏‌ آشیلی ا‌‏ست که نمونه نمایی از شیعی‏‌گری ، جمهوری اسلامی است. در مواجهه با این چالش که «حجاب اجباری» را انحصاریِ هویت‏‌گرایی شیعی نمی‏‌داند و با دست گذاشتن بر نمونه‏‌هایی چون عربستان آن را منشعب از کلیت «اسلام» عنوان می‏‌کند، باید بر انطباقی که این نمایش شکوهمندی حاکمیت جمهوری اسلامی با فاکتور «امامت» به‌عنوان یکی از خصلت ـ ویژه‏‌های شیعه‏‌گری دارد، و نیز جایگاه واقعه‏‌ی تاریخی «کشف حجاب» در دوران رضا خان و واکنش‌‏های اسلام‏‌گرایان به آن دست گذاشت. چگونگی تبدیل‌شدن «حجاب اجباری» به‌یک مسئله در ایران پس از استقرار جمهوری اسلامی ا‏‌ست که می‌‏تواند این موضوع را در بستر «تشیع» قابل بازخوانی کند.با این تفاسیر بی‏‌تردید باید گفت که «دختران خیابان انقلاب» بر نقطه‏‌ی حساسی دست گذاشته‏‌اند که می‏‌تواند هسته‏‌ی سخت قدرت را آشفته سازد. دختران خیابان انقلاب نام پویشی است که در آن دختران و زنان به نشانهٔ اعتراض به حجاب اجباری در ایران با حرکتی نمادین روسری خود را در خیابان از سر برمی‌دارند.  بعضی از دختران در نقاطی از شهر روی سکو رفته و روسری خود را به نشانه اعتراض بر سر چوب زدندمردان نیز گاه با تکان دادن روسری یا حمل پلاکارد از این حرکت حمایت کرده‌اند. این حرکت توسط ویدا موحد بنیانگذاری و آغاز شد، دختری که در ششم دی‌‌ماه سال ۱۳۹۶ در تقاطع خیابان انقلاب اسلامی و خیابان وصال شیرازی تهران روسری از سر درآورد و بر چوب آویزان کرد تا به اصطلاح جنبشی را به نام «دختران خیابان انقلاب» ایجاد کند. در روز ۹ بهمن ۹۶ دخترانی دیگر در همان نقطه و مناطق دیگر تهران و شهرهای دیگر ایران با به‌کارگیری از همان روش اقدام به اعتراض به حجاب اجباری نمودند، این حرکت اعتراضی توسط بسیاری انجام و تصاویر آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. در فاصله بین شروع این حرکت تا ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۶ به گفته مرکز اطلاع‌رسانی نیروی انتظامی تهران ۲۹ نفر در این رابطه دستگیر شدند.سید علی خامنه‌ای در ۱۷ اسفند در جمع مداحان، منطقِ دادنِ حق انتخاب را در این باره به مردم نادرست خواند و گفت: آن‌همه هزینه، فکر و تبلیغات کردند که در نتیجه آن چند دختر، فریب بخورند و در گوشه و کنار، روسری از سر بردارند و همه تلاش‌هایشان در این نتیجه کوچک و حقیر خلاصه شد که این، مسئله‌ای نیست اما آنچه بنده را حساس می‌کند، طرح مسئله حجاب اجباری از دهان برخی خواص است و نظام اسلامی با فردی که در خانه خود و در مقابل نامحرم حجاب ندارد، کاری ندارد، اما کاری که در ملأ عام انجام می‌شود در واقع کار و تعلیم عمومی است و برای نظام برآمده از اسلام، تکلیف ایجاد می‌کند و مجددا رهبر انقلاب هم در فضای به وجود آمده در یک کنگره شهدا اخطار دادند : که مراقب باشید عده‌ای که زیر پرچم این شهدا و امنیت این شهدا زندگی می‌کنند،حرف‌‌هایی می‌‌زنند که خلاف نص صحیح متون وصیت‌نامه‌‌های شهداست. حتی بحث حجاب هم به مناظرات انتخاباتی کشیده شد و باز هم رهبر انقلاب خطاب به کاندیداها گفتند:«حجاب» خط قرمز نظام است.در این اثنا،‌ هجمه به گشت ارشاد،‌ تحریف سخنان امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب و حتی سخنان قاسم سلیمانی درباره عفاف و حجاب از سوی برخی نفوذی‌ها و حتی مسؤولان فرهنگی مزید بر علت شد تا در کنار آن وقتی شاهد حضور دختران خیابان انقلاب و کشف حجاب علنی‌ آن‌ها بودند، فضا برای دولت و حکومت بسیار سنگین شود. از این رو حضور گشت ارشاد و نیروهای حکومتی و شخصی با رجوع به آتش به اختیار بودن به مبارزه با دختران و زنانی پرداختند که تنها خواسته آنها برخورداری از یک خواسته انسانی و یک انتخاب اختیاری بود. و در حال حاضر تصویب قانون حجاب و عفاف و تا ۲۴ میلیون تومان جریمه برای زنان تنها به دلیل «کشف حجاب»  نکته مهم درباره این ماده این است که تنها معطوف به نداشتن هرگونه پوشش بر روی موی سر زنان است و در نتیجه با اعمال دیگری که مصوبه «حمایت از عفاف و حجاب» آنها را جرم‌انگاری کرده از جمله تبلیغ بی‌حجابی یا بد پوششی تفاوت دارد. این بدان معنی است که پس از قانونی شدن مصوبه «حمایت از عفاف و حجاب»، صرف نداشتن حجاب اجباری به معنی نداشتن هیچ پوششی بر روی موی سر، خود جرمی جداگانه با مجازات مجزا است و در صورتی که زنی علاوه بر نداشتن حجاب اجباری بر روی موسی سر، مرتکب «بد پوششی» نیز شده باشد به دو مجازات نقدی محکوم خواهد شد و این دقیقا نقض آزادی عقیده و دموکراسی میباشد.

نقض حقوق زنان توسط نظام جمهوری اسلامی ایران از مسائلی است که همواره توسط رسانه‌ها و سازمان‌های مختلف مطرح شده‌است و حجاب اجباری و تصویب این قانون دقیقا نقض حقوق زنان هست.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پست های ویژه

سرنوشت امضا کنندگان بیانیه استعفا خامنه‌ای

  سران حکومت جمهوری اسلامی به سردمداری علی خامنه‌ای همواره تلاش داشته‌اند نظام دیکتاتوری خود را یک حکومت آزاد معرفی کنند.این درحالی است که ه...

پست های پرطرفدار