۱۴۰۲ آبان ۱۹, جمعه

چشم برای آزادی از آبان ۹۸ تا خیزش سراسری سال ۱۴۰۱


«چشم برای آزادی»، «با یک چشم چیزهای بیشتری می‌بینم»، «برای دیدن آنچه باید، یک چشم هم کفاف می‌دهد» و... این جملات از کسانی نقل شده که در ادبیات سیاسی یکسال اخیر ایران، آنان را «آسیب‌دیدگان چشمی خیزش انقلابی» می‌نامند. شهروندانی که چشم‌شان از سوی ماموران حکومتی و اغلب با گلوله ساچمه‌ای آسیب دیده یا نابینا شده است.
بازماندگانی از آبان ۹۸ نیز هستند که چشمشان در اعتراضات آن سال آسیب دیده، اما گویی بخشی از استراتژی سرکوب پاییز ۱۴۰۱، هدف گرفتن چشم‌ها بوده، چرایی‌اش هنوز مشخص نیست اما هر چه هست، نور را از آن‌ها ربوده‌اند.
همان اوایل آذر سال ۱۴۰۱ نامه‌ای از ۱۴۰ پزشک متخصص چشم به رییس انجمن چشم‌پزشکی ایران منتشر شد که در آن افشا کردند تعداد زیادی از شهروندان بر اثر اصابت ساچمه و پینت‌بال در جریان تلاش ماموران حکومت برای سرکوب خیزش انقلابی مردم ایران، بینایی یک یا هر دو چشم خود را از دست داده‌اند.
سازمان حقوق بشر ایران مستقر در نروژ، روز ۱۴ بهمن ۱۴۰۱، با اشاره به موارد متعدد شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به صورت و چشم معترضان، اعلام کرد که اقدام ماموران حکومت، «سیستماتیک و هدفمند» بوده است.
آمار دقیق معترضانی که از ناحیه چشم هدف شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند مشخص نیست، روزنامه نیویورک‌تایمز اما روز دوم آذر ۱۴۰۱ از آسیب دیدن چشم دست‌کم ۵۸۰ نفر از معترضان خبر داده بود. برخی فعالان حقوق بشر این تعداد را تا ۷۰۰ نفر هم تخمین زده‌اند.
در بعضی موارد نیز نیروهای سرکوب جراحان را از تمام کردن جراحی منع کرده و یا آن‌ها را مجبور کرده‌اند مراجعان را پیش از مداوای کامل، ترخیص کنند.
بسیاری نیز کادر درمان بیمارستان را برای اطلاعات کشیدن درباره معترضان زخمی تحت فشار قرار داده‌اند. یک وکیل ایرانی که پرونده معترضان را می‌پذیرد به ایران اینترنشنال گفت هشت موکل او در بیمارستان بازداشت شده‌اند.
جمهوری اسلامی منکر این گزارش‌هاست و در مواردی حتی تلاش کرده شلیک به چشم معترضان را کار خود آن‌ها برای بدنام کردن حکومت نشان دهد.
خبرگزاری برنا، وابسته به وزارت ورزش جمهوری اسلامی در دو مطلب جداگانه آسیب به چشم معترضان را کار مخالفان جمهوری اسلامی عنوان کرد و ضمن استناد به برخی گزارش‌های امنیتی، اعلام کرد که «از خانه برخی معترضان در زمان بازداشت، «تیروکمان» کشف شده که نشان می‌دهد آسیب زدن به چشم‌ها کار خود آن‌هاست. »
همچنین شهرداری تهران با نصب بنرهایی در سطح شهر تهران، آسیب‌دیدگان از ناحیه چشم را «دروغگو» خوانده بود که با واکنش گسترده مردم روبرو شد.
زندگی آسیب دیدگان چشمی پس از این رخدادها تغییر کرد، برخی راهی غربت شدند و به سختی خود را به خارج از ایران رساندند، بعضی در ایران درگیر بازداشت و بازجویی و دادگاه شدند، تعدادی هم از ابتدا سکوت کردند و در تاریکی و سیاهی که به آن‌ها تحمیل شد، زبان نگشودند.
تعدادی از این افراد به ما می‌گویند که پیش از این اتفاقات کجا بودند، چه می‌کردند و چطور می‌اندیشیدند و بعد از این اتفاق، چه تغییری در زندگی، نگاه و آینده‌شان رخ داده است.
آن‌ها که چشمشان بسته شد اما سخن گفتند
«نیلوفر آقایی، حمیدرضا پناهی، مرسده شاهین‌کار، محمد فرضی، علی طاحونه، راحله امیری، کیارش پوررسول، عسل جزیده، میلاد صفری، حسین حسین‌پور، مصطفی مطلبی، بهزاد همراهی، امیر ولایتی، حسین اشتری، علی دلپسند، یاسر الوندیانی، علی زارعی، غزل رنجکش، الهه توکلیان، هرش نقشبندی، امیرحسین باقرپور، صادق صوفی، کوثر افتخاری، متین منانی، پارسا قبادی، حسین نادربیگی، حمید پارسا، علی محمدی، آرتین احمدی، کیمیا زند، مهبانو خشنودی، ضحا موسوی، ایوب عبداللهی، کمال پیشوند، محسن کفشگر، حصین عابدینی، مصطفی طالبی، سپهر خالقی، محمد وکیلی، زانیار تندرو، متین چکاو، سامان همتی، امیرمهدی میقانی، حسین نوری نیکو، فیروز میرانی، هلیا بابایی، سالار وطن، صادق محمودنژاد، وحید عباسی، میثم دهقانی، سیدمحمد حسینی و متین حسنی.» این تنها نام بیش از ۵۰ نفر از آن‌هاست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پست های ویژه

سرنوشت امضا کنندگان بیانیه استعفا خامنه‌ای

  سران حکومت جمهوری اسلامی به سردمداری علی خامنه‌ای همواره تلاش داشته‌اند نظام دیکتاتوری خود را یک حکومت آزاد معرفی کنند.این درحالی است که ه...

پست های پرطرفدار