۱۴۰۳ مهر ۲۴, سه‌شنبه

آزادی بیان در فضای مجازی

 



فضای مجازی چیست؟ 

شاید سوالات زیادی در ذهن همه ما در مورد فضای مجازی وجود داشته باشد ،با فراگیر شدن اینترنت و شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها مانند تلگرام ، اینستاگرام و… واژه فضای مجازی را زیاد می شنویم، برای آنکه وقتی به این اصطلاح برخورد می کنیم بدانیم که دقیقا با چه چیزی روبرو هستیم لازم است درک درستی از آن داشته باشیم و فضای مجازی، یکی از پدیده‌های بارز دوران مدرن،به سرعت به عنوان یک جزء اساسی از زندگی روزمره ما تبدیل شده است واین فضا که از ابزارهای ارتباطی مبتنی بر اینترنت و فناوری اطلاعات بهره می‌برد، از تأثیر عمیقی بر فرهنگ، اقتصاد، و اجتماع ما دارد و آیا منظور از فضای مجازی، شبکه های اجتماعی هستند؟ شبکه های اجتماعی مانند تلگرام ، اینستاگرام ، فیسبوک ، توییتر و … فقط قسمتی از این فضا هستند در واقع شبکه های اجتماعی قسمتی از خدماتی هستند که می توان در این دنیای جدید پیدا کرد، این روزها ما بسیار بیش از گذشته اطلاعاتمان را از شبکه های اجتماعی دریافت می کنیم اما این فضا، بسیار بزرگ تر از آن است که فکر می کنید.فضای مجازی به‌سرعت به ابزار کلیدی استیفاء حق آزادی بیان تبدیل شده است و فضای مجازی هم حق دریافت و هم حق بیان و انتشار اطلاعات، ایده‌ها و عقاید، به صورت نوشتاری یا از طریق صدا یا ویدئو، را در یک رسانه با هم ترکیب می‌کند.فضای مجازی به موازات ایجاد دسترسی و امکان پخش حجم عظیمی از اطلاعات برای مخاطبان میلیونی تا گسترۀ همۀ افرادی که به رایانه و خط تلفن دسترسی دارند،چالش‌ها و موضوعات حقوقی جدیدی به همراه دارد که تنظیم گری صحیح و مطلوب آنها را الزامی می‌گرداند.از این‌رو،تلاش شده است با توسل به رویکرد میان رشته های، روشهای تنظیم‌گری آزادی بیان در دو حوزه هرزه نگاری کودکان و نفرت پراکنی را در فضای مجازی مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد و با گسترش رسانه ها و فناوری اطلاعات در دنیای امروز،مفهوم آزادی بیان به عنوان یکی از حقوق انسانی و ارزش های اجتماعی به مقوله ای اساسی تبدیل شده است و آزادی بیان به معنای اجازه دادن به هر فرد وهر گروه برای بیان نظرات، اندیشه ها، و احساسات خود بدون هیچ گونه محدودیت قانونی یا سیاسی است.

آزادی مفهومی پر مناقشه است که هر جامعه ای در سراسر جهان باتوجه به شرایط فرهنگ و مجموعه قوانین حاکم در سطح آن جامعه تعاریف مختلفی از آن را ارائه میدهد و تقریبا اکثر کشورها اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته اند و این اعلامیه از اهمیت خاصی برخوردار است. ماده۱۹این اعلامیه در خصوص آزادی بیان است که با این مضمون منتشر شده است:هر کس آزاد است هر عقیده ای را بپذیرد و آن را به زبان بیاورد و این حق شامل پذیرفتن هر گونه رای بدون مداخله اشخاص است و میتواند به هر وسیله ای که بخواهد بدون قید و محدودیت به حدود جغرافیایی، اخبار و افکار را مورد تحقیق قرار داده و دریافت و انتشار دهد و به عبارتی فلسفه آزادی بیان در کشورها به منظور بیان تعهدات و انتقادات به صورت آزادانه است، بدون آنکه ضمانت اجرا داشته باشد یا خطری تهدیدشان نماید.

آزادی بیان اساسی ترین ابزار برای رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه به شمار می آید که نقش بسزایی در تحکیم دموکراسی و حفظ حقوق انسانی افراد ایفا می کند.

آثار و اهمیت آزادی بیان در جامعه:

۱-ترویج دموکراسی و شفافیت: آزادی بیان باعث ترویج دموکراسی و شفافیت در جامعه می شود،وقوع اطلاعات ونظرات مختلف به هرفرد این امکان را میدهد که با داشتن اطلاعات کافی، درفرایندهای تصمیم گیری جامعه شرکت کند و به ارتقای شفافیت موسسات وحکومت کمک کند.

۲-حل اختلافات و اجتماعی: آزادی بیان باعث می شود که افراد بتوانند اختلافات خود را با انتقاد سازنده در جامعه حل کنند.این امر باعث ایجاد اجتماعی سالم تر و کاهش تنش ها و تعارضات اجتماعی می شود.

۳-توسعه علم و فناوری: آزادی بیان افراد به اشتراک گذاری ایده ها و دانش به منظور توسعه علم و فناوری کمک می کند. در محیطی که افراد از آزادی بیان بهره مند هستند، امکان بررسی های علمی گسترده تر و توسعه نوآوری های جدید فراهم می شود.

۴-حفظ حقوق انسانی: آزادی بیان یکی از حقوق اساسی انسانی است که احترام به آن باعث حفظ سایر حقوق انسانی می شود.وقوع این حق به افراد اجازه می دهد تا در مقابل نقض حقوق خود اعتراض کنند و به محافظت از حقوق خود بپردازند.

آزادی بیان در ایران:اما در میهن عزیز ما ایران همیشه سرافراز، آزادی بیان مبحثی است که فارغ از استاندارد و تعریف جهانی، وابسته به عرف جوامع مختلف است، اما قانون اساسی ما که با الهام از دین اسلام تدوین شده است و همه باید آن را پذیرفته و تابع مقررات آن باشند، در اصل19اعلام نموده است که: تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرارداد.همچنین در منشور حقوق شهروندی نیز بخشی به آزادی بیان اختصاص یافته است، ماده۲۶ این منشور اشعار میدارد:هر شهروندی از حق آزادی بیان برخوردار است و این حق باید در چهارچوب حدود مقرر در قانون اعمال شود و شهروندان حق دارند نظرات و اطلاعات راجع به موضوعات مختلف را با استفاده از وسایل ارتباطی، آزادانه، جستجو، دریافت و منتشر نمایند. دولت باید آزادی بیان را به طور خاص در عرصه­های ارتباط گروهی و اجتماعی و فضای مجازی از جمله روزنامه، مجله کتاب، سینما، رادیو، تلویزیون و شبکه­های اجتماعی و مانند این­ها طبق قوانین تضمین کند.اجبار شهروندان به پیروی از یک نوع عقیده خاص به مثابه سرکوب آزادی بیان و اندیشه و ناقض ماده۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشرو ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب۱۶دسامبر۱۹۶۶است و در این مفاد قانونی بر حق افراد بر انتشار افکار،عقاید،نظریات و دیدگاههای سیاسی و عقیدتی بدون محدودیت مرزی تاکید شده است و از سوی دیگر، در ماده۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر، به صراحت بر حق جملگی شهروندان در برخورداری از حقوق برابر و عدم تبعیض در جامعه به بواسطه جنسیت افراد و یا تفکرات و نگرشهای شخصی افراد تاکید شده است. آزادی بیان در فضای مجازی:امروزه اینترنت و فضای مجازی بسیاری از کارها را آسان تر کرده و موجب ایجاد و توسعه کسب وکارهای فراوانی شده است و بعد از طغیان اپیدمی کرونا و همه گیری آن، اهمیت این فناوری بیشتر از گذشته به چشم آمد و به گونه ای که جرئت می توان گفت امروزه جمع کثیری از کارها و ارتباطات بدون اینترنت امکان پذیر نیست. فضای مجازی به موازات ایجاد دسترسی و امکان پخش حجم عظیم و قابل توجهی از اطلاعات، مخاطبین خود را تا گستره تمامی افرادی که به تجهیزات مخابراتی، رایانه ای، تلفن همراه و سایر تجهیزات هوشمند دسترسی دارند، دچار چالش ها و تعقیبات قضایی می نماید.

ماهیت قانون گریزی و خواص بسیار متغیر فناوری های فضای مجازی، امکان قانونمندکردن آن با روش های سنتی را تقریبا غیرممکن کرده است.طبق اسناد تاریخی از زمان های قدیم، مردم به منظور طرح مشکلات خود و نیز بحث و گفت وگو در مورد مسائل روز در آن زمان ها، در میدان شهر جمع میشدند و هر کس به بیان مسائلی می پرداخت و نیز نظراتی مطرح مینمودند و نکته جالب و قابل توجه این بود که نظرات و افکار عمومی برابر حاکمان آن زمان از اهمیت خاصی برخورد بود و ازاین رو جامعه امروزی ما این موهبت را از نیاکان خود به ارث برده اند و افکار عمومی برای مدیران زمان حال نیز اهمیت خاصی دارد.مردم با ارائه دیدگاه ها و نظرات خود در هر جامعه ای باید در اصلاح امور مختلف کشور کمک نمایند و حال با پیشرفت زمان و تکامل بشر در عصر ارتباطات دیجیتال، مطبوعات و نشریات نقش بسیار مهمی در انعکاس افکار عمومی ایفا می­کنند و این موضوع با پدیدآمدن فضای مجازی عمومیت بیشتری یافته است و دسترسی مردم به آن آسانتر از پیش شده است.بدیهی است به منظور اجرای قانون آزادی بیان در فضای مجازی حتما باید تضمینات قانونی و قضایی آن روشن و صریح باشد. امروزه وبگاه ها، نشریات الکترونیک و خبرگزاری ها و غیره نیز جزء مطبوعات به شمار می­آیند و اصل24 قانون اساسی مبنی بر اینکه نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزاد هستند، مگر اینکه مخل مبانی اسلام و یا حقوق عمومی باشد، برای آنها صدق می کند. آزادی بیان وجود دارد، اما باید چهارچوب ها، عرف، قوانین و هنجارهای جامعه موردتوجه قرار گیرد.البته حق برخورداری از آزادی بیان، ابتدایی­ترین و بنیادی ترین حق هر رسانه­ای است. فضای مجازی با قابلیت های رسانه­ای خود که هر روز با تحولات چشمگیر روبرو است، تحولی اساسی در عرصه اطلاع رسانی بنیان نهاده و اقبال جهانی به سمت رسانه های الکترونیکی مخصوصا شبکه های اطلاع رسانه ای رایانه ای که نمونه بارز آن شبکه جهانی اینترنت است، به اندازه ای است که دیگر رسانه های ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون و غیره به حاشیه رانده شده اند و بدیهی است با افزایش روبه رشد جامعه و نیز سهولت در تهیه ابزارهای مخابراتی هر کس می­تواند با کمترین هزینه و بدون محدودیت مکانی با بهره گیری از امکانات رایانه ای، ابزارهای موردنیاز به جهت تولید محتوا را تهیه و به طور مستقل به منزله یک رسانه فعالیت نماید.بنا بر توضیحات ارائه شده فضای مجازی هم بستر فعالیت و هم حق دریافت و بیان و نیز انتشار اطلاعات، ایده ها، افکار و عقاید را به صورت چندرسانه ای فراهم نموده است.درعین حال دولت می تواند با استفاده از ظرفیت های بالقوه قانون اساسی در جهت ایفای نقش مدیریتی، از شدت تهدیدها و آسیب ها بکاهد و سطح توانایی جامعه را به منظور مقاله با تهدیدها افزایش دهد. باتوجه به تحول در مفهوم حوزه های علم و فناوری دولت ناچار است ضمن پذیرش تحولات، تمهیدات ویژه ای را در حوزه مدیریت، نظارت و واپایش به فضاهای جدید عرصه فناوری مخصوصا شبکه های اجتماعی و فضای مجازی اتخاذ نماید و حال با در نظر گرفتن تمامی تعاریف و اوصاف و با نگاهی اجمالی در وضعیت فضای مجازی کشور، به این نتیجه می رسیم که قانون آزادی بیان در فضای مجازی به طور مشهود اجرا می شود و این در حالی است که دستگاه های نظارتی و امنیتی صرفا با عوامل معاند و مخل هنجارهای امنیتی، اجتماعی و غیره در فضای مجازی به طورجدی برخورد می نمایند و سایر کاربران که دیدگاه ها و انتقادات بعضا تند نسبت به عملکرد دولت، اشخاص و هر موضوع دیگری را منتشر می نمایند، زیر چتر اصول قانون اساسی فعالیت می نمایند.این نکته نیز شایان ذکر است که مردم باید توانایی استفاده از دانش و اطلاعات فضای مجازی را داشته باشند و دانستن در مفاد اصول قانون اساسی به عنوان حق مسلم مردم عنوان شده است. عطف به اینکه برخی از مسئولین توجه خود را به موضوع فضای مجازی داده اند، متاسفانه در فضای کنونی کشور فضای مجازی به گونه ای است که بیشتر به عنوان یک ابزار علیه مسائل مختلف به کار گرفته می شود. مشروط بر اینکه اگر محتوای لازم در آن وجود داشته باشد و به خوبی پالایش شده و از فرهنگ مناسب و کاربرپسند برخوردار باشد، می تواند ابزاری بسیار قدرتمند و مناسب به منظور رفع مشکلات و نقایص کشور به حساب آید. درصورتی که محتوای مناسبی در فضای مجازی ارائه شود، می تواند به جهت دانش افزایی و آموزش و یادگیری بهتر، تاثیرات شگفت انگیزی در جامعه داشته باشد. کسانی که نگهبان فرهنگ جامعه و نیز مراقب هویت دینی، مذهبی و ملی و تمامی خوبی های جامعه هستند، باید خود را متعهد به آن بدانند که مردم از ابزار و وسیله فضای مجازی به خوبی و درستی استفاده کنند و این موضوع در جایگاه خود از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و البته این فضا علی رغم تمام مزیت ها و ظرفیت هایی که ایجاد کرده است، به دلیل اینکه در کشور ما مدیریت صحیح و اصولی نداشته، مشکلاتی را هم ایجاد کرده است. مشکلاتی مانند کلاهبرداری هایی که در این فضا صورت می گیرد و همچنین آسیب های متعددی که به خصوص برای کودکان و نوجوانان به وقوع می پیوندد. بسیاری از ما بارها در فضای مجازی شاهد ناهنجاری ها و اتفاقات ناخوشایندی بوده ایم که موجب رخ دادن وقایع تلخی هم شده است.هیچ شک و تردیدی نیست که طرح و تعارض اندیشه های مختلف، از نظر علمی و سیاسی، موجب رشد علم و افکار جوامع بشری است و می تواند منافع زیادی را برای فرد و اجتماع در برداشته باشد. چنانچه سلب این آزادی موجب رکود افکار و علوم بشری بوده و حرکت تکاملی جامعه و افراد را مختل خواهد ساخت. ممنوع کردن انسان از این نعمت الهی بزرگ ترین تجاوز به طبیعی ترین و فطری ترین حق انسانی او است. از این منظر، شهید مطهری آزادی بیان را به عنوان تنها راه نجات اسلام در طول تاریخ و نظام جمهوری اسلامی در آینده می داند و دراین خصوص فرموده اند:هر کس می بایست اندیشه و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد.آنچه مسلم است تحقق آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی های سیاسی طبق قانون اساسی وظیفه دولت است وآزادی بیان در فضای حقیقی و فضای مجازی شرایط و مفهوم خاص خود را دارا هستند و مقید به قیودی مانند ممنوعیت توهین و اهانت، تهمت و افترا به اشخاص حقیقی و حقوقی، مقدسات و ادیان، ممنوعیت توطئه و براندازی، حفظ اصول و موازین اخلاقی و اسلامی، حفظ نظام جامعه و قانون است؛ بنابراین قانون آزادی بیان شامل متضاد موارد عنوان شده نمی گردد.آیت الله خامنه ای:مسئله مدیریت فضای مجازی جزو مسائل مهم ماست که این مسئله، مسئله بلندمدت هم نیست؛مسئله کوتاه مدت و میان مدت و جزو مسائل نزدیک ماست که باید به آن توجه شود و امثال اینها مسائل کلیدی ای وجود دارد.افراد و نهادهای امنیتی در ایران از بازداشت شماری از فعالان در شبکه‌های اجتماعی در روزهای اخیر خبر می‌دهند. برپایی(چالش‌های هنجارشکنانه) و فعالیت‌های (برهم‌زننده امنیت) و (هتک حرمت به مبانی اعتقادی و دینی) و همچنین (تفرقه‌افکنی قومی و مذهبی) از جمله دلایل بازداشت این افراد عنوان شده است.خواهر محمود مهرابی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام با انتشار ویدیویی با اشاره به حکم اعدام برادرش می‌گوید:برادرم برای فعالیت در فضای مجازی که حتی خون هم از دماغ کسی نیامده، به اعدام محکوم شده است و او همچنین می‌گوید قاضی گفته چون در چهره برادرش آثار پشیمانی ندیده است، به او حکم اعدام داده است.

امیرپالوانه

۱۴۰۳ مهر ۱۶, دوشنبه

۷ اکتبر ۲۰۲۳ روزی که مرزهای حقوق بشر تا به امروز نقض شده اند

 

در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حماس و چند گروه مبارز فلسطینی دیگر حملات مسلحانه هماهنگ‌شده‌ای را از نوار غزه به غلاف غزه در جنوب اسرائیل آغاز کردند که اولین تهاجم به خاک اسرائیل از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بود و حماس ودیگر گروه‌های مسلح فلسطینی این حملات را عملیات طوفان الاقصی (یا سیل الاقصی؛ عربی: عملیة طوفان الأقصی) نامیدند، در حالی که در اسرائیل به آن شنبه سیاه عبری: השבת השחורה یا کشتار تورات سیمچات (عبری:הטבח בשמחת תורה) می‌گویند، و در سطح بین‌المللی با عنوان حمله ۷ اکتبر شناخته می‌شود.این حملات آغازگر جنگ جاری اسرائیل و حماس بود.
حملات در سحرگاه ۷ اکتبر با شلیک حداقل ۳۰۰۰ راکت به سمت اسرائیل آغاز شد و سپس نیروهای اسلام‌گرا با استفاده از وسایل نقلیه و پاراگلایدر وارد خاک اسرائیل شدند. ستیزه‌جویان حماس با شکستن دیوار غزه - اسرائیل، به پایگاه‌های نظامی حمله کردند و غیرنظامیان را در ۲۱ منطقه از جمله بعری، کفارعزه، نیر اوز، نتیوحاسارا و الومیم قتل‌عام کردند. ۳۶۴ غیرنظامی هنگام شرکت در جشنواره موسیقی نوا کشته و تعداد زیادی زخمی شدند و ارتش اسرائیل تخمین می‌زند که حدود ۳۰۰۰ شبه نظامی به جنوب اسرائیل حمله کردند و بعداً در آن روز به خاطر شکسته شدن حصارها، شهروندان غزه‌ای بیشتری وارد اسرائیل شدند.

مهاجمان در مجموع ۱۱۳۹ نفر را کشتند: ۶۹۵ غیرنظامی اسرائیلی (از جمله ۳۸ کودک)، ۷۱ شهروند خارجی، و ۳۷۳ عضو نیروهای امنیتی.حدود ۲۵۰ غیرنظامی و سرباز اسرائیلی از جمله ۳۰ کودک به عنوان گروگان به نوار غزه برده شدند.

هدف اعلام شده برای گروگان‌گیری، مجبور کردن اسرائیل به مبادله آن‌ها با فلسطینیان زندانی بوده است.

گزارش‌ها حاکی از آن است که تعداد زیادی تجاوز و تعرض جنسی نیز رخ داده است، اما مقامات حماس دست داشتن جنگجویان خود در آن را رد کرده‌اند و حماس اعلام کرد که این حمله در پاسخ به ادامه اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل، محاصره نوار غزه، گسترش شهرک‌های اسرائیل، افزایش خشونت شهرک‌نشینان اسرائیلی و تشدید تنش‌های اخیر صورت گرفته است و حداقل ۴۴ کشور این حمله را تروریستی اعلام و محکوم کردند، در حالی که برخی از کشورهای عربی و مسلمان، اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل را عامل اصلی این حمله دانستند.این روز خونین‌ترین روز در تاریخ اسرائیل و مرگبارترین روز برای یهودیان از زمان هولوکاست نام گرفت و برخی این حمله را یک کشتار نسل‌کشی علیه اسرائیلی‌ها خوانده‌اند و حماس، یک جنبش اسلام‌گرای تأسیس شده در سال ۱۹۸۷، جنبش اسلام‌گرای اصلی در سرزمین‌های فلسطینی است و این جنبش موضع سازش‌ناپذیری در خصوص «آزادسازی کامل فلسطینی» دارد و اغلب از خشونت برای دستیابی به اهدافش استفاده می‌کند و بیانیه‌های اخیر آن نشانگر منتقل شدن تمرکز آن به پایان دادن به اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل و تأسیس یک کشور فلسطینی بر اساس مرزهای سال ۱۹۶۷ است.حماس مسئول بمبگذاری‌های انتحاری و حملات موشکی بیشماری بوده که غیرنظامیان اسرائیلی را هدف قرار داده‌اند.

۷ اکتبر ۲۰۲۳ و در طول حمله حماس به اسرائیل، جنگجویان حماس که از نوار غزه به داخل اسرائیل نفوذ کرده بودند، به غیرنظامیان در یک جشنواره موسیقی در نزدیکی کیبوتص رعیم حمله کردند وحداقل ۳۶۴ غیرنظامی کشته و تعداد زیادی زخمی شدند. افراد مسلح ۴۰ نفر را گروگان گرفتند و مکان گروگان‌ها به‌طور عمومی مشخص نشده است و این بزرگ‌ترین کشتار جمعی غیرنظامیان در شهرهای نزدیک به نوار غزه در تاریخ اسرائیل بود و یکی از حاضران جشنواره اعلام کرد که پس از قطع برق، یک گروه شامل تقریباً ۵۰ تن از تیراندازان حماس با ون‌ها آمده و با تیراندازی در همه جهات هرج و مرج ایجاد کردند.برخی از اعضای حماس که به جشنواره حمله کرده بودند از طریق پاراگلایدرهای موتوری وارد اسرائیل شدند و حدود ساعت ۶:۳۰ صبح، نزدیک طلوع خورشید به محل حمله رسیدند و حاضران در جشنواره با ترس و وحشت سعی در فرار کردن داشتند. در این هنگام جیپ‌های پر از تیراندازان شروع به تیراندازی به سمت خودروهای فراری کردند.تیراندازان همچنین جاده‌ها را مسدود کردند. به طوری که مکان‌های کمی برای پناه گرفتن حضار باقی مانده بود. بسیاری از آن‌ها که در میان درختان مخفی شده بودند، به شکل وحشیانه‌ای توسط جنگجویان حماس به قتل رسیدند. اما دیگرانی که در بوته‌ها و باغ‌ها پنهان شده بودند موفق به فرار شدند. این کشتار در میان آژیر موشکی اتفاق افتاد، که اخطاری برای حمله موشکی به اسرائیل بود. تصاویر دوربین‌های پهپادی که به‌طور مستقل تأیید شده، ده‌ها خودروی سوخته را نشان می‌داد. تصاویر حمله که در یک کانال تلگرام منتشر شده بود شامل تصاویر واقعی از قتل و گروگان‌گیری می‌شد و جنگجویان حماس ۴۰ نفر از حاضران جشنواره را گروگان گرفتند؛ ویدئوهای منتشرشده در رسانه‌های اجتماعی نمایانگر گرفتار شدن آن‌ها بودند.گروگان‌ها به غزه منتقل شدند، جایی که برخی از آن‌ها در ویدئوهای تبلیغاتی حماس حضور یافتند و در میان ناپدید شدگان، یک شهروند ۲۶ ساله بریتانیایی به نام جیک مارلو است که به عنوان نگهبان در مراسم موسیقی کار می‌کرد،و یک گردشگر آلمانی به نام شانی لوک، که مادرش معتقد است او را ربوده‌اند.

دوستان و اقوام زن چینی-اسرائیلی ۲۵ ساله متولد پکن به نام نوآ ارگامانی هم می‌گویند که او در این جشنواره گروگان گرفته شده است و والدین هرش گلبرگ پولین ۲۳ ساله، شهروند آمریکایی-اسرائیلی، نیز به دنبال پسرشان هستند که پس از برگزاری جشن تولدش، به جشنواره رفته است.نیروهای حماس در طول کشتار به زنانی که در جشنواره شرکت کرده بودند تجاوز کردند و بر اساس شهادت نجات یافتگان، نیروهای حماس به‌طور گروهی به زنی جوان تجاوز کردند و سپس او را به قتل رساندند و مجله آنلاین تبلت با انتشار روایتی به نقل از یک شاهد عینی، از تجاوز جنسی شبه‌نظامیان حماس به تعدادی از زنان شرکت‌کننده در این جشنواره گزارش کرده است. بر اساس این گزارش برخی زنان همان‌جا در کنار بدن‌های دوستانشان و جنازه‌ها مورد تجاوز قرار گرفتند. چندین نفر از این قربانیان پس از تجاوز کشته شده و برخی دیگر نیز به غزه برده شدند.

تصاویری هم در فضای مجازی منتشر شده که نشان می‌دهد برخی از آن‌ها را در حالی که خون از میان پاهایشان می‌چکد، در شهر می‌چرخانند و با این حال روزنامه لیبراسیون فرانسه اعلام کرد که ارزیابی تقریباً نهایی تأیید می‌کند که بسیاری از خشونت‌های ادعایی که با عجله و در بالاترین سطح برای جلب حمایت بین‌المللی منتشر می‌شد، هرگز رخ نداده است.روزنامه اسراییلی هاآرتس در ۱۸ نوامبر ۲۰۲۳ گزارش داد حماس اطلاع قبلی از این فستیوال نداشته و در لحظه تصمیم به شروع کشتار گرفته است. این گزارش اضافه می‌کند که حماس احتمالاً پس از اطلاع از حضور جمعیت در این منطقه از طریق پهپاد، نیروهای خود را به سمت آن‌ها گسیل داده و به گزارش جاش برینر، روزنامه‌نگار هاآرتس، یک منبع پلیس گفت که تحقیقات پلیس نشان می‌دهد که یک هلیکوپتر ارتش اسرائیل که به شبه نظامیان حماس شلیک کرده بود «ظاهراً برخی از شرکت کنندگان جشنواره» را در قتل‌عام جشنواره موسیقی رعیم هدف قرار داده است و پلیس اسرائیل گزارش هاآرتس را تکذیب کرد و گفت که هیچ مدرکی مبنی بر اینکه غیرنظامیان از فعالیت‌های هوایی آسیب دیده باشند نیافته است.

امیرپالوانه

۱۴۰۳ مهر ۱۵, یکشنبه

شش سرنوشت برای خامنه‌ای: ‌مبارک، صدام یا پینوشه؟


حتی اگر دیکتاتورهای معروف تاریخ مثل هیتلر و موسولینی را که فاصلهٔ زمانی بسیاری با ما دارند کنار بگذاریم، در سه دههٔ گذشته بسیاری از دیکتاتورهای جهان سقوط کرده‌اند و درعین حال بسیاری از آنها نیز سقوط نکردند و در حالی که قدرت را در چنگ داشتند از دنیا رفتند. اما آنها که سقوط کردند و تعدادشان هم کم نیست به روش‌هایی متفاوت و در شرایط مختلفی از سریر قدرت به زیر کشیده شده‌ و سرنوشت‌های متفاوتی داشته‌اند. سرنوشت دیکتاتور ایران در شرایط قوت گرفتن جنبش اعتراضی و چالش جدی حکومت و نیز تنگ‌تر شدن عرصه بر اقتدارگرایان اسلام‌گرا و غیر اسلام‌گرا در منطقهٔ خاورمیانه با کدام یک از شش سرنوشت زیر شباهت بیشتری خواهد داشت؟ کدام سرنوشت به نفع مردم و گذار به دموکراسی خواهد بود و کدام به ضرر آن؟ و کدام سرنوشت به نفع خامنه‌ای و خانواده خواهد بود؟

مبارک و بن علی و عیدی امین: این می‌تواند بهترین سرنوشت برای خامنه‌ای و اعضای خانوادهٔ او باشد. آن‌ها می‌توانند از همین لحظه به فکر رزرو هتل در ونزوئلا، روسیه یا سودان باشند. به احتمال زیاد اعضای خانواده با یک کشور آفریقایی موافقت نخواهند کرد و سودان در فرایند نظارت استصوابی وتو خواهد شد. کسانی که خریدهای خود را در لندن انجام می‌داده‌اند به سودان رضایت نخواهند داد. مشکل روس‌ها نیز گذاشتن بار هزینه‌ها بر خانوادهٔ خامنه‌ای بیش از خدمات است، چنان که در نیروگاه هسته‌ای بوشهر عمل کرده‌اند. سوریه را در این فهرست از آغاز باید کنار گذاشت، چون تا آن زمان ممکن است حکومت بشار اسد خود ساقط شده باشد.سرنوشت قذافی و خانواده این فرصت را به خامنه‌ای داده است تا در صورت بالا گرفتن اعتراضات دست به دیوانگی نزده و جان خود و اعضای خانواده‌اش را به خطر نیندازد. کناره‌گیری و خروج از کشور کم‌مخاطره‌ترین روش مواجهه با مخالفت عمومی مردم است. بن علی به احتمال زیاد همانند عیدی امین، دیکتاتور اوگاندا، در تبعید خواهد مرد. مبارک همچنان در مصر است و سرنوشت وی چندان مشخص نیست، اما با کناره‌گیری از کشتار بیشتر جلوگیری کرد و مردم مصر به او حق محاکمهٔ عادلانه را خواهند داد.

صدام و قذافی: این سرنوشت بد‌ترین سناریو برای مردم ایران است. این سناریو در شرایطی عملیاتی می‌شود که کشور مورد حملهٔ نظامی واقع شده یا جنگ داخلی در جریان باشد. رفتارهای حکومت خامنه‌ای بیشترین شباهت را با رفتار صدام و قذافی داشته است. همچنین برخی همراهان و وفاداران خامنه‌ای ظرفیت کشتن افراد با تانک در خیابان یا حمله با هواپیما به شهرهای کشور را دارا هستند. حکومت‌های صدام و قذافی در دورهٔ حکومت خویش پرونده‌ای سنگین برای خود در جامعهٔ جهانی برساختند، از انفجار هواپیمای مسافربری تا حملهٔ نظامی به کشوری دیگر. کشورهای غربی بلافاصله پس از این گونه اقدامات در پی سقوط آن‌ها برنیامدند، بلکه صبر پیشه کردند تا در بد‌ترین شرایط و ضعیف‌ترین وضعیت به سراغ آن‌ها بیایند. حکومت صدام هنگامی مورد حمله قرار گرفت که در بد‌ترین شرایط پس از حدود ده سال تحریم نفتی قرار داشت و تانک‌های آمریکایی پس از دو هفته از آغاز جنگ به بغداد رسیدند. در ‌‌نهایت صدام در یک گودال شکار و اعدام شد. دو پسرش، عدی و قصی، نیز در یک عملیات نظامی کشته شدند. هواپیما‌ها و موشک‌های ناتو هنگامی به قذافی و نیرو‌هایش حمله کردند که نیمی از کشورش را از دست داده بود و انقلابیون آماده بودند به نیروهای ناتو برای بمباران کاخ‌های وی خوشامد بگویند و حتی در این جهت اصرار داشتند. کار قذافی بدانجا رسیده که هر شب باید جای خوابش را تغییر دهد و حتی با این تغییرات در یکی از حملات ناتو پسر و سه نوه‌اش به قتل رسیدند.

چائوشسکو: او پس از بازگشت از تهران در شرایط سقوط امپراتوری کمونیستی پس از یک محاکمهٔ دو ساعته به همراه همسرش توسط انقلابیون رومانیایی اعدام شد. او دوستی برای خود باقی نگذاشته بود، حتی در ارتش. خامنه‌ای نیز در طی دو دهه مرتبا از دوستانش کاسته و بر دشمنانش افزوده است (آخرین آن‌ها ظاهرا احمدی‌نژاد و شرکا هستند).اگر خامنه‌ای همچنان به جنایاتش ادامه دهد (تا آنجا که پیرمردی هشتاد ساله، سیامک پورزند، از رنجی که سربازان گمنام امام زمان بر وی تحمیل کرده‌اند چاره‌ای جز خودکشی نمی‌بیند) دیگر عقلای قوم و فعالان ضد خشونت نخواهند توانست خامنه‌ای و خانواده را از دست براندازان نظامش نجات دهند. عقلای قوم خواهند گفت: «بگذارید رسم رهبرکشی را ملغی کنیم» تا رهبران فاسد و مستبد و آدمخوار از کناره‌گیری نهراسند، اما براندازانی که خامنه‌ای و رفقا در زندان آنها را شکنجه کرده و عزیزان‌شان را بر دار کرده‌اند به سادگی کوتاه نخواهند آمد. ظاهرا بیش از همه، وفاداران به حکومت و مقامات منصوب خامنه‌ای در نیروهای امنیتی و نظامی برای تحقق این سناریو تلاش می‌کرده‌اند. هیچ گروهی از این سناریو منتفع نخواهد شد.

چارلز تیلور و عمر البشیر: این می‌تواند بهترین سرنوشت برای مردم ایران باشد، چون بدون ریختن خون و با تمسک به قوانین بین‌المللی دیکتاتور خود را به دست دادگاه و قانون می‌سپارند. تیلور، دیکتاتور سابق لیبریا، و البشیر، دیکتاتور فعلی سودان، به دلیل اقدامات ضد انسانی خود در دادگاه بین‌المللی کیفری محاکمه شده‌اند.تیلور در زندان و البشیر هنوز حاکم سودان است، اما هر دو در زندانی خودساخته به سر می‌برند، یکی در یک سلول کوچک و دیگری در سلولی بزرگ‌تر به نام سودان. علی خامنه‌ای با جنایاتی که در دو دههٔ گذشته انجام داده، بالاخص قتل‌های زنجیره‌ای روشنفکران و نویسندگان و فعالان سیاسی (تا حدود ۲۵۰ نفر)، کشتار بیش از صد نفر در جنبش اعتراضی سبز،اعدام صد‌ها مخالف رژیم بدون طی مراحل قانونی در زندان، و نیز مشارکت در قتل‌های مخالفان سیاسی در دههٔ شصت پرونده‌ای قطور دارد که شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند آن را به دادگاه بین‌المللی کیفری ارجاع دهد. این کار هنگامی انجام خواهد شد که فشار سیاسی در داخل در حد چالش جدی حکومت افزایش پیدا کند و اعضای دائمی شورای امنیت یک بدیل قابل اعتماد (دولت در سایه‌ای که آمادهٔ همکاری با نهادهای بین‌المللی باشد) برای آیندهٔ سیاسی ایران در نظر داشته باشند و رفتار مجموعهٔ اپوزیسیون جمهوری اسلامی هنوز این اطمینان را برای این اعضا ایجاد نکرده است.

میلوشویچ، پول پوت و پینوشه: با توجه به سن بالا، خامنه‌ای در صورت محاکمه و زندانی شدن در زندان جان خواهد داد. میلوشویچ، دیکتاتور صربستان، در سال ۲۰۰۶ در زندان مرد. پول پوت، دیکتاتور کامبوج، پس از براندازی و بازداشت در حالی که منتظر محاکمه بود از دنیا رفت. پینوشه، دیکتاتور شیلی، نیز در زندان افکار عمومی قرار داشت، اما علی‌رغم پرونده‌های بسیار و قرار گرفتن تحت پیگرد قانونی بیرون از زندان جان سپرد. خامنه‌ای احتمالا خود، سرنوشت پینوشه را ترجیح می‌دهد، اما در دوران پس از سقوط، حتی با انقلابی آرام و بدون خشونت، اگر در کشور بماند به سختی می‌تواند از چنگ قانون بگریزد. با توجه به قدرت مطلقهٔ ولایت فقیه و سبک مدیریت خُرد خامنه‌ای، او مستقیما در همهٔ جنایات رژیم مشارکت داشته یا حداقل متهم ردیف اول است. این سناریو با فرض زندانی شدن و تحت تعقیب واقع شدن دیکتاتور و نه قتل و خون‌ریزی به نفع مردم و گذار به دموکراسی است.

ملاعمر و اسامه بن لادن: این دو در همکاری با یکدیگر دولت طالبان در افغانستان را اداره می‌کردند: یکی نمایندهٔ خدا بر روی زمین بود و احکام شریعت را اجرا می‌کرد و دیگری منابع مالی برای جنگ آن با اتحاد شمال و پرداخت به کارکنان دولت اسلامی را فراهم می‌آورد. در اثر بلندپروازی و تصور برانداختن امپراتوری آمریکا هر دو پس از شکست نظامی به زندگی پنهان روی آوردند و خانواده‌ بن لادن در سراسر جهان پراکنده است و اگرچه ده سال طول کشید،درنهایت اسامه به دست کماندوهای آمریکایی شکار شد و ملاعمروالظواهری در فهرست شکارهای بعدی قراردارند. خامنه‌ای هم نمایندهٔ خدا بر روی زمین است و هم دشمنی تمام‌ناشدنی با غرب دارد (ترکیب اسامه و ملاعمر) به شیرهای نفت نیز متصل است (مثل بن لادن). کافی است با توجه به از دست دادن مشاوران باتجربهٔ خود در حکومت‌داری یکی از بلندپروازی‌های وی (مثل داستان اتمی) او را مستقیما در برابر قدرت نظامی غرب قرار دهد و در این حال باید با برخی از اعضای خانواده به کوه‌ها پناه برد یا زندگی مخفی در یکی از شهرهای ایران را برگزیند تا در ‌‌نهایت توسط «دشمن» خارجی یا مخالف داخلی که آن قدر از آنها هراس داشته شکار شود. این سناریو همانند سناریوی قذافی و صدام برای ایران و مردمش بسیار سهمگین است.

با توجه به فقدان روند‌ها و جهت‌گیری‌های مشخص در ساختار سیاسی ایران و فردی و محفلی و تصادفی بودن تصمیمات در جمهوری اسلامی، پیش‌بینی آیندهٔ سیاسی این کشور بسیار دشوار است. ممکن است حکومت خامنه‌ای تا پایان عمر وی تداوم پیدا کند و در عین حال ممکن است همین فردا یا تا چند ماه آینده سقوط کند. حکومت جمهوری اسلامی بر اساس توازن قدرتی که در سطح بین‌المللی و در داخل کشور وجود دارد فعلا بر سر کار مانده است، اما با کوچک‌ترین عاملی که این توازن را بر هم زند پایه‌های لرزانش متزلزل‌تر شده و همه چیز فرو خواهد ریخت.

امیر پالوانه


پست های ویژه

سرنوشت امضا کنندگان بیانیه استعفا خامنه‌ای

  سران حکومت جمهوری اسلامی به سردمداری علی خامنه‌ای همواره تلاش داشته‌اند نظام دیکتاتوری خود را یک حکومت آزاد معرفی کنند.این درحالی است که ه...

پست های پرطرفدار