۱۴۰۳ تیر ۶, چهارشنبه

به بهانه ۲۶ژوئن،روزجهانی منع شکنجه




۲۶ ژوئن، روز جهانی منع شکنجه؛
پس از ۳۰ سال، ایران همچنان حاضر به پذیرش کنوانسیون جهانی منع شکنجه نیست.
امروز ۲۶ ژوئن - ۶ تیر روز جهانی مبارزه با شکنجه و حمایت از قربانیان آن است.
دلیل نامگذاری این روز به عنوان روز جهانی منع شکنجه این است که کنوانسیون جهانی منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‌های بی‌رحمانه، غیرانسانی یا ترذیلی در سال ۱۹۸۷ در این روز اجرایی شد.بنا بر تعریف این کنوانسیون منظور از شکنجه هر عمل عمدی است که بر اثر آن درد یا رنج شدید جسمی یا روحی علیه فردی به منظور کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او یا در مقام مجازات و یا شخص سوم اعمال می‌شود.علیرغم گذشت سال‌ها از تصویب و اجرایی شدن کنوانسیون جهانی منع شکنجه، ایران (نظام جمهوری اسلامی) از جمله بسیار معدود کشورهایی است که هنوز این کنوانسیون را نپذیرفته است. ایران در کنار عربستان، کره شمالی، برونئی و بنگلادش از کشورهایی هستند که حتی این کنوانسیون را امضاء نیز نکرده‌اند.
اگرچه اصل ۳۸ قانون اساسی فعلی در ایران، هرگونه اعمال شکنجه را ممنوع کرده، اما شواهد و مدارک فراوان و غیر قابل انکاری از اعمال شکنجه و آزار و اذیت عامدانه جسمی و روانی علیه زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌ها در ایران وجود دارد. در قوانین موضوعه کیفری در ایران نیز مجازات‌هایی وجود دارد که به واقع مصداق بارز و واقعی اعمال شکنجه است. شلاق و قطع و قصاص عضو دو نمونه مشخص از مجازات‌هایی است که بنا بر کنوانسیون بین‌المللی منع شکنجه، مصداق صریح شکنجه محسوب شده و ممنوع هستند. اعمال هرگونه شکنجه همچنین مصداق «جنایت علیه بشریت»، موضوع ماده ۷ اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری است، و یک عمل مجرمانه بین‌المللی محسوب می‌شود.

۱۴۰۳ تیر ۲, شنبه

گزارش، گزارشگر سازمان ملل از جنایت های سبعانه حکومت جمهوری اسلامی ایران

طبق گزارش های رسیده در حاشیه نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل و از رویداد «بحران مصونیت: از دهه شصت تا ژینا ملل، از تجاوز پیش از اعدام به زندانیان زن در دهه شصت و «نسل‌کشی» بهایی‌ها و کُرد‌ها به‌عنوان اقلیت‌های مذهبی و اتنیکی در دوران پساانقلابی سخن گفت. جاوید رحمان در حال تهیه گزارشی است که بناست به زودی منتشر شود.
این گزارش به دو موضوع اصلی در دهه شصت ایران می‌پردازد: یک، ارتکاب جمهوری اسلامی به «نسل کشی» اقلیت‌های اتنیکی و مذهبی نظیر بهاییان و کرد‌ها؛ دوم، «جنایت علیه بشریت» که شامل شکنجه، اذیت و آزار، اعدام «فراقضایی» و ناپدید‌سازی قهری مخالفان سیاسی و کودکان است.به لحاظ حقوق بین‌الملل، این دو جرم در کنار «جنایت‌های جنگی» مقوله «جنایت‌های سبعانه» (Atrocity Crime) را شکل می‌دهند.مهم‌ترین بخش سخنان جاوید رحمان اما دربارۀ «تجاوز» و «آزار جنسی» زنان زندانی در جمهوری اسلامی مبتنی بر «جنایت جنسیتی» بود.
او مصداق ارتکاب جمهوری اسلامی به «جنایت علیه بشریت» را نه فقط شکنجه، اعدام، و آزار واذیت زندانیان سیاسی بلکه همچنین اعدام بسیاری از زنان در دهه شصت عنوان کرد؛ زنانی که پیش از اعدام به آنان تجاوز شده بود. گزارشگر سازمان ملل اشاره کرد که بنا بر آموزه‌های اسلامی زنان «باکره» نمی‌توانند اعدام شوند و بنابراین مأموران امنیتی جمهوری اسلامی مبتنی بر یک «ذهنیت مذهبی» ابتدا به زنان تجاوز و سپس آنها را اعدام می‌کردند. بنا به شهادت خانواده‌های اعدامیان که رحمان جاوید با آنها مصاحبه کرده است، بسیاری از مأموران امنیتی بعد از اعدام زندانیان سیاسی زن برای خانواده‌شان به خاطر جشن‌گرفتن ازدواج دخترشان گل و شیرینی می‌بردند.

۱۴۰۳ خرداد ۲۸, دوشنبه

حق حیات

حق حیات
حق حیات عبارت است از اینکه انسان حق بنیادی برای زندگی کردن دارد و از آنجایی که حقوق بشر منوط به زنده بودن بشر است، حق زندگی بر حقوق دیگر اولویت دارد؛ زیرا بدون حیات، دیگر حقوق، ارزش یا کاربرد ندارد. مفهوم حق حیات در مرکز مباحث راجع به مجازات اعدام، مرگ آسان، دفاع مشروع، سقط جنین و جنگ قرار دارد. به عنوان مثال در مجازات اعدام این سوال مطرح است که آیا این مجازات به معنای نقض حق حیات فرد تلقی می‌گردد یا خیر؟ هم‌چنین در بحث مرگ آسان این مسئله مطرح است که آیا تجویز این امر در تعارض با حق حیات فرد قرار دارد؟ و وظیفه دولتها در حمایت و حفاظت از حیات شهروندی چیست؟ یا در سقط جنین به این موضوع پرداخته می‌شود که چگونه می‌توان میان حق حیات جنین و حق تعیین سرنوشت زن در زمینه‌ی بارداری دست به انتخاب زد.
اصل اساسی در حقوق بشر این است که هیچ کس را نمی‌توان به صورت خودسرانه از حق حیات محروم نمود. این اصل این نتیجه را در بردارد که دولت‌ها می‌توانند حق حیات را مشروط به رعایت قوانین و رویه‌های قضایی سلب کنند. در این موارد حقوق بشر بین‌المللی مخالفتی نشان نداده است. استفاده از مجازات اعدام یکی از اینگونه موارد است. قوانین عمده‌ی حقوق بشری هر چند استفاده از این مجازات را ممنوع ننموده‌اند اما فسخ آن را ترغیب نموده‌اند و به دنبال محدود نمودن آن هستند و در ارتباط با حق حیات برای دولت، تعهدات منفی و مثبت در نظر گرفته شده است، به این معنی که در جزء منفی، دولت و کارگزاران آن حق سلب حیات به نحو خود سرانه و غیرقانونی را ندارند و در جزء مثبت آن، دولت باید اقدامات لازم را نه تنها برای جلوگیری و مجازات سالب حیات بوسیله قوانین جزایی فراهم کند بلکه باید از کشتن خودسرانه توسط نیروهای امنیتی جلوگیری نماید. بنابراین قانون باید شرایطی که یک شخص ممکن است حیات‌اش بوسیله چنین مراجعی سلب شود را کنترل و محدود نماید. در مورد تکالیف مثبت، دولت باید زنده ماندن شخص در زندان را تضمین کند و خود نیز تکلیف منفی در عدم آسیب به او دارد. همچنین دولت‌ها نسبت به آموزش پرسنل مربوطه خود مثل اداره پلیس و نگهبانان زندان برای به حداقل رساندن امکان نقض حق حیات وظیفه دارند. باز در ارتباط با تکالیف مثبت دولتها، به پیش‌گیری و مجازات افراد انسانی که مرتکب قتل می‌شوند، افزایش امید به زندگی، کاهش مرگ کودکان و فراهم آوردن شرایط اساسی ادامه حیات می‌توان اشاره نمود.بنابراین دولت‌ها طبق ماده 2 میثاق مکلف‌اند چه در وجه سلبی و چه در وجه ایجابی به پاسداری از حق حیات شهروندان اقدام نمایند. در ارتباط با نحوه‌ی برخورد اسناد بین‌المللی حقوق بشر با حق حیات، حالت مطلق وجود ندارد؛ در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر نکاتی درج شده است که گویای شروط حق مزبور است و اجازه داده می‌شود که تحت شرایطی به حق حیات خاتمه بدهند. در منشور آفریقایی حقوق بشر و ملل نیز سلب خودسرانه‌ی حق حیات منع شده است. بنابراین حق حیات چنانچه ذکر شد دارای تفاوت‌هایی با برخی حقوق حمایت شده‌ی دیگر است. مثل حق عدم شکنجه و حق عدم بردگی که هر دو اینها حالت مطلق دارند و طبق ماده‌ی 4 میثاق حقوق مدنی و سیاسی تابع هیج استثنائی نیستند. در اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و اعلامیه‌ی آمریکایی حقوق بشر به طور صریح حق حیات ذکر شده است. در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ماده6) صفت«ذاتی»(Inhereut) نیز به حق مزبور اضافه شده است. ماده‌(1)کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر و ماده‌(4)منشور آفریقایی حقوق بشر و ملل، تاکید بر احترام به این حق را ذکر کرده است. در اسناد مزبور لزوم احتراز از مجازات اعدام به طور صریح ذکر شده است. «غیر از منشور آفریقایی حقوق بشر و ملل».
در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی ماده (1)6 و کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر ماده‌ی (1)4 و منشور آفریقایی حقوق بشر و ملل، ماده‌ی(4) سلب خودسرانه‌ی حیات منع شده است.
کنوانسیون اروپایی حقوق بشر در ماده‌ی (1)2 به حمایت از حق حیات پرداخته است و سه استثناء برای حق حیات در نظر گرفته است که شامل دفاع مشروع، بازداشت یک مظنون فراری و سرکوب شورش است. سپس در پروتکل شماره 6 از ملت‌ها خواسته شده که مجازات اعدام را منحصر در زمان جنگ و شرایط اضطراری نمایند و این شامل تمام کشورهای عضو شورای اروپا به جز روسیه است. پروتکل شماره 13 برای فسخ کلی مجازات اعدام تهیه گردیده و در بیشتر کشورهای عضو شورای اروپا اجرا شده است.
ماده‌(1)2 مراجع اقتدار عمومی را موظف به اقدامات معقول برای حفظ حیات از خطرات ناشی از جانب اشخاص ثالث می‌نماید.
در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر، مجازات مرگ به جدی‌ترین جرایم محدود شده است و ضرورت دارد که این مجازات فقط براساس حکم قطعی دادگاه ذی‌صلاح و طبق قوانینی که عطف بماسبق ‌نشده و با امکان تقاضای برخورداری از بخشش یا تخفیف مجازات اعمال گردد. اسناد مزبور همچنین اعمال مجازات مزبور را برای افراد زیر 18 سال در زمان ارتکاب جرم و زنان حامله منع کرده‌اند. در ماده‌ی (4) کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر، یک قدم نیز از این فراتر گذاشته شده و اعمال مجازات اعدام برای جرائم سیاسی یا جرایم عادی مرتبط با آنها منع شده است. ماده‌ی (2)6 میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی خواستار الغای این مجازات شده است.

۱۴۰۳ خرداد ۱۳, یکشنبه

پیام نرگس محمدی به کنفرانس آزادی بیان(به صف ما بپیوندید)



پیام نرگس محمدی به کنفرانس آزادی بیان(به صف ما بپیوندید)
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در پیامی به کنفرانس آزادی بیان سال ۲۰۲۴ از حاضران خواست تا با حمایت از اهداف شعار «زن_زندگی_آزادی» به صف مردم مبارز و شجاع ایران بپیوندند.
وی در بخشی از پیام خود می گوید :«قامت زن معترض در خیابان، نه فقط جلوه‌ای از بیان، بلکه خود،  اندیشه‌ای سترگ بر اساس برابری و آزادی است.
نوشتن از آزادی بیان در سرزمینی که سلب آزادی بیان مهم‌ترین وظیفه و عملکرد حکومت تلقی می‌شود و حکومت رفتارش را فریبکارانه و دغل‌کارانه بر اساس مفاهیمی برگرفته از دین، ارزش‌های جامعه و باورهای مردم توجیه می‌کند و در مجامع بین‌المللی حقیقت را انکار کرده و چشم در چشم جهانیان دروغ می‌گوید، بس دشوار و هراس‌آلود است.
وقتی از سلب آزادی بیان توسط یک رژیم می‌گوییم، بحث از ستیز و جدال آشکار یک حکومت با انسانی است که با قلم، کلام یا هنر می‌اندیشد.
تصور بر این نیست که اگر بیان را از انسان سلب کنند، صرفاً ابزار اظهار اندیشه را از او گرفته‌اند، بلکه باور بر این است که به رویش و نوآفرینی اندیشه حد زده‌اند. سانسور هر یک کلمه، حذف یک معنا، فقدان یک مفهوم و نبود اندیشه است.»


پست های ویژه

دیکتاتورها پاسخ خواهند داد.

‌ حافظه جمعی، معمر قذافی دیکتاتور لیبی را با سخنان پراکنده و البته تصاویر قیام مردم، براندازی و مرگ او به یاد می‌آورد. قذافی بهمن ۱۳۸۸ تنها ...

پست های پرطرفدار