نام های جدید و باز هم نادیده گرفتن حقوق شهروندی و برابری زنان در جمهوری اسلامی ایران
گزارشهای
جهانی خشونت علیه زنان نشان میدهد که کشورهایی چون ترکیه و مصر- که امواج مدرنیته
در خاورمیانه و شمال آفریقا در آغاز به آن نقاط رسید - نیز از خشونت گسترده علیه
زنان رنج میبرند.
این
مسئله بیش از آنکه به نوع حکومت و قانون برگردد به تحجر نهفته در سنتها باز میگردد.
اساسا همین دوگانه اندرونی / بیرونی، خود یک دوگانهی ضد زن است که زنان را در
اندرونی و پنهان میخواست نه در روابط با دیگران و تعامل اجتماعی
بر این
اساس آنچه میتواند پناهگاه زنان مقابل این حجم گسترده از تحجر و خشونت باشد، دولتی
است که حامی زنان باشد و از آنان مقابل خشونت، پاسداری کند.
متاسفانه
در ایران کنونی، نه تنها قانون حامی زنان نیست بلکه به حمایت از ارتجاع و تحجر برمیخیزد.
زنان در ایران عملا هیچ پناهگاهی ندارند جز خانوادههایی که روشناندیش باشند.
در
مورد آرمیتا گراوند که به علت مسئله حجاب مورد خشونت ماموران حکومتی قرار گرفت و
مورد زهرا حطمی که به علت برخورد وحشیانه مدیر مدرسه سر لاک ناخن، خودکشی کرد، دو
نشانهای است که این بیپناهی توامان زنان مقابل حکومت سرکوبگر و سنت سرکوبگر را
نشان میدهد.
حکومت
سرکوبگر به حمایت از سنت سرکوبگر بر میخیزد و سنت سرکوبگر رفتار سرکوبگرانه حکومت
مقابل زنان را مشروع جلوه میدهد.
نظر
شما چیست؟ نقش حکومت سرکوبگر و سنت سرکوبگر در خشونت علیه زنان را یکسان میدانید؟
موارد نقض شده اعلامیه جهانی حقوق بشر:
ماده
7: همه در برابر قانون مساوی هستند
ماده
8: رعایت حقوق انسانی توسط قانون
واقعا در خصوص نقض قوانين حقوق بشر در جمهوری اسلامی بايد بازبینی شود هر چند تصمیم اصلی را شخص اول نظام و مخالف با قانون اساسی ایران اتخاذ میکند و این خود عاملی هست برای نقض تمام قوانین
پاسخحذف