۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۹, دوشنبه

قاضی صلواتی کیست

 


در سال‌های اخیر، نام ابوالقاسم صلواتی به عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین قضات جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است. او به دلیل صدور احکام سنگین علیه معترضان، فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، اقلیت‌های مذهبی و بسیاری دیگر، لقب "قاضی مرگ" را گرفته است. در حالی که بسیاری از احکام صادر شده توسط او با واکنش‌های گسترده داخلی و بین‌المللی مواجه شده‌اند، همچنان از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی مورد حمایت قرار دارد.

مسیر قدرت: ازبسیج تا قضاوت در دادگاه انقلاب: ابوالقاسم صلواتی متولد تویسرکان، استان همدان است و اطلاعات دقیقی از تحصیلات او در دست نیست، اما برخی منابع ادعا می‌کنند که او حتی مدرک حقوق ندارد و او از اعضای سپاه پاسداران در جنگ ایران و عراق بوده و پس از پایان جنگ به عنوان معاون دادستانی سنندج منصوب شد. طی سال‌ها، با وفاداری به حکومت و صدور احکام شدید، به یکی از چهره‌های کلیدی قوه قضاییه تبدیل شد و در سال ۱۳۸۲، صلواتی توسط سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران، به ریاست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب منصوب شد، سمتی که تاکنون در اختیار دارد. این دادگاه به عنوان یکی از سختگیرترین شعب دادگاه انقلاب شناخته می‌شود و عمدتاً پرونده‌های حساس سیاسی و امنیتی به آن سپرده می‌شوند.

محاکمات بحث‌برانگیز و احکام سنگین قاضی صلواتی:

۱. جنبش سبز (۱۳۸۸) و آغاز شهرت صلواتی اولین باری که صلواتی به شهرت عمومی رسید، در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ بود.او در دادگاه‌های گروهی که از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می‌شد، نقش قاضی را ایفا می‌کرد و او در این دوره آرش رحمانی‌پور و محمدرضا علی‌زمانی را به اعدام محکوم کرد. این دو نفر، پیش از آغاز اعتراضات بازداشت شده بودند، اما با احکام نمایشی به عنوان عوامل اعتراضات معرفی و اعدام شدند.

۲. صدور احکام مرگبار در جنبش زن، زندگی، آزادی (۱۴۰۱) صلواتی یکی از قضاتی بود که در سرکوب اعتراضات زن، زندگی، آزادی نقش کلیدی ایفا کرد. احکام اعدام محسن شکاری، محمد قبادلو، سامان سی و محمد بروغنی که همگی در جریان این اعتراضات بازداشت شده بودند، توسط او صادر شد.محسن شکاری، جوان ۲۲ ساله‌ای که در شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شد، تنها ۷۵ روز بعد از دستگیری به دار آویخته شد. حکم او در حالی اجرا شد که شواهد نشان می‌داد اعترافاتش تحت فشار گرفته شده بود.

۳. پرونده‌های بین‌المللی و گروگان‌گیری دولتی صلواتی همچنین در صدور احکام سنگین برای دوتابعیتی‌ها و شهروندان خارجی که توسط جمهوری اسلامی به عنوان ابزار معامله سیاسی استفاده می‌شدند، نقش داشت و از جمله پرونده‌های مطرح می‌توان به احمدرضا جلالی (پژوهشگر ایرانی-سوئدی محکوم به اعدام) و جمشید شارمهد (فعال سیاسی ایرانی-آلمانی که در خارج از ایران ربوده و به مرگ محکوم شد) اشاره کرد.

فساد مالی و اخلاقی قاضی صلواتی: در کنار سوابق قضایی بحث‌برانگیز، گزارش‌هایی درباره فساد مالی و اخلاقی قاضی صلواتی منتشر شده است. گفته می‌شود که او در پرونده‌های بزرگ اقتصادی مانند پرونده بابک زنجانی از متهمان باج‌گیری کرده و برای تغییر روند دادگاه‌ها رشوه‌های کلان دریافت کرده است.همچنین گزارش‌هایی مبنی بر ارتباطات خارج از عرف او با خانواده متهمان منتشر شده است که نشان‌دهنده فساد اخلاقی اوست. برخی منابع از باج‌خواهی برای رفع ممنوع‌الخروجی متهمان اقتصادی خبر داده‌اند.

تحریم‌های بین‌المللی و واکنش‌ها: به دلیل نقض گسترده حقوق بشر، اتحادیه اروپا در سال ۱۳۹۰ و وزارت خزانه‌داری آمریکا در سال ۱۳۹۸ صلواتی را تحریم کردند. این تحریم‌ها شامل مسدودسازی دارایی‌ها و ممنوعیت سفر به این کشورها بود و با این وجود، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی همچنان از او حمایت کرده و در جلسات داخلی از عملکردش تقدیر کرده است.

ترس از سرنوشت محتوم؟  در حالی که بسیاری از قربانیان احکام صلواتی جان خود را از دست داده‌اند یا سال‌های طولانی را در زندان گذرانده‌اند، این روزها نشانه‌هایی از اضطراب و ترس در چهره قاضی مرگ دیده می‌شود. او اخیراً در مراسم خاکسپاری دو قاضی دیگر، در محاصره بادیگاردهای شخصی خود ظاهر شد؛ تصویری که بسیاری آن را نشانه وحشت او از انتقام مردم تعبیر کردند.

ابوالقاسم صلواتی نه‌تنها یکی از نمادهای بی‌عدالتی و سرکوب قضایی در ایران است، بلکه نمونه‌ای از قضاتی است که در سایه سرکوب و فساد حکومتی رشد کرده‌اند و تاریخ نشان داده که سرنوشت چنین چهره‌هایی، هرگز از چرخش عدالت در امان نخواهد ماند.

امیرپالوانه

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

عفو بین‌الملل: ایران واقعیت انفجار بندرعباس را پنهان می‌کند


بندرعباس

 سازمان عفو بین‌الملل روز چهارشنبه ۳۰ آوریل حکومت ایران را به پنهان کردن واقعیت انفجار مرگبار در بندرعباس متهم کرد. به گفته این سازمان، جمهوری اسلامی در این مورد سرکوبی سرسختانه‌ علیه رسانه‌ها اعمال می‌کند.

براساس گزارش خبرگزاری فرانسه و به نقل از سازمان عفو بین‌الملل، مقامات جمهوری اسلامی محدودیت‌های شدیدی برای رسانه‌های داخلی در ایران در زمینه خبررسانی پیرامون علل واقعی انفجار و آتش‌سوزی مرگبار روز شنبه ۲۶ آوریل در بندر رجایی وضع کرده‌اند.در همین حال عفو بین‌الملل جمهوری اسلامی را به (سرکوبی سرسختانه)علیه رسانه‌ها به‌منظور پنهان کردن واقعیت انفجار در بندر اصلی تجاری ایران متهم کرده است.بنا بر گزارش رسانه‌های دولتی ایران، در پی انفجار و آتش‌سوزی روز شنبه در بندر رجایی، ده‌ها نفر جان خود را از دست داده و حدود ۱۲۰۰ نفر زخمی شدند.

خودداری جمهوری اسلامی از ارائه توضیحات کامل‌تر: مقامات جمهوری اسلامی علت انفجار را سهل‌انگاری عنوان کرده‌اند، بدون آن‌که توضیح کامل‌تری ارائه دهند. گزارش‌ها حاکی از آن است که دادستانی تهران علیه چند رسانه و کاربران شبکه‌های اجتماعی به دلیل ارائه روایت‌هایی خاص درباره انفجار، پرونده قضایی تشکیل داده است.

در بیانیه‌ عفو بین‌الملل در این مورد اعلام شده است:مقامات جمهوری اسلامی ادعا کرده‌اند که برخی رسانه‌ها و کاربران فضای مجازی اطلاعات نادرست و دروغ درباره انفجار منتشر کرده‌اند و امنیت روانی جامعه را مختل کرده‌اند. اکنون پرونده‌های کیفری علیه چندین رسانه و فرد تشکیل شده است و در این بیانیه‌ همچنین آمده است: جامعه جهانی باید سرکوب شوم مقامات ایرانی را محکوم کند و از آنها بخواهد که تهدید،ارعاب و پیگرد روزنامه‌نگاران به دلیل فعالیت حرفه‌ای‌شان را متوقف کنند. سانسور گزارش‌های رسانه‌ای نشان‌دهنده تلاشی سازمان‌یافته از سوی حکومت برای پنهان‌سازی حقیقت از دید عموم است.

کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران، مستقر در آمریکا نیز در این هفته جمهوری اسلامی را متهم کرد که با سرکوب آزادی رسانه، مردم را در زمان بحرانی از دسترسی به اطلاعات حیاتی محروم می‌کند.

عفو بین‌الملل در عین حال خواستار انجام تحقیقاتی مستقل درباره این حادثه شد و تأکید کرد که هیچ‌یک از مسئولان نباید از مصونیت برخوردار شوند.در ادامه بیانیه عفو بین‌الملل اشاره شده است:ناظران مستقل باید دسترسی کامل و بدون مانع به محل حادثه، بازماندگان و سایر شاهدان داشته باشند تا علت این انفجار فاجعه‌بار و مسئولان آن، از جمله در صورت نقش داشتن مقامات دولتی،مشخص شوند. درهمین حال روزنامه نیویورک تایمز نیز به نقل از فردی با ارتباط با سپاه پاسداران گزارش داده که ماده منفجرشده(پرکلرات سدیم) بوده است. طبق این گزارش، ماده پرکلرات سدیم یکی از اجزای اصلی سوخت جامد موشک‌ها است.با این حال دفتر گمرک بندر رجایی اعلام کرده است که احتمال دارد انفجار از ناحیه‌ای آغاز شده باشد که در آن مواد شیمیایی خطرناک نگهداری می‌شده است.

اسکندر مؤمنی، وزیر کشور در دولت جمهوری اسلامی نیز گفت که در این حادثه کاستی‌هایی از جمله رعایت‌نکردن اقدامات ایمنی و سهل‌انگاری وجود داشته است و برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی این انفجار را با انفجار مهیب بندر بیروت در ۴ اوت۲۰۲۰ مقایسه کرده‌اند؛ انفجاری که بیش از ۲۲۰ کشته بر جای گذاشت و علت آن، ذخیره‌سازی مقادیر زیادی نیترات آمونیوم اعلام شد.

عامل انفجار در بندر شهید رجایی سوخت جامد موشک بوده است و وزارت دفاع ایران این ادعا را رد می‌کند در صورتیکه شمار کشته‌شدگان به بیش از57 نفر رسیده که بر اساس مشاهدات میدانی قطعا این آمار دقیق نیست و شمار کشته شدگان در کنار مفقودین، بیش از این اعداد حکومتی میباشد و شمار مجروحان بیش از‌هزاران نفر است.

به گفته محمد آشوری، تلاش‌ها برای شناسایی هویت برخی از جانباختگان که دچار آتش‌سوزی شدیدی شدند در جریان است و رییس کمیسیون عمران مجلس با انتقاد از عدم رعایت مقررات در بندر شهید رجایی گفته است، پیش‌بینی می‌شود بیش از ۱۰هزار کانتینر در آتش سوخته باشد. سردار رضا طلایی‌نیک، سخنگوی وزارت دفاع جمهوری اسلامی می‌گوید:طبق بررسی‌ها و مستندات هیچ‌گونه محموله وارداتی یا صادراتی برای سوخت و یا کاربرد نظامی در محدوده حادثه آتش سوزی بندر شهید رجایی وجود نداشته و ندارد.او افزود: برخی از خبرسازی‌ها که با فضاسازی هدفمند از سوی رسانه‌های بیگانه برای همسویی با عملیات روانی دشمنان انجام می‌شود، مسبوق به سابقه است.ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در پیامی در شبکه ایکس، با رد شایعات درباره منشأ نظامی حادثه انفجار بندر شهید رجایی نیز ادعا کرد:طبق گزارش‌های اولیه، آنچه در حادثه بندر شهید رجایی آتش گرفته، هیچ ارتباطی با حوزه دفاعی کشور ندارد و اما برخلاف این ادعاها، گزارش‌های تحقیقی رسانه‌های معتبر جهانی، عامل اصلی انفجار را سوخت جامد موشک می‌دانند و به گزارش نیویورک تایمز، فردی مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که به دلیل حساسیت موضوع امنیتی می‌خواسته ناشناس بماند، گفته است که ماده منفجرشده سدیم پرکلرات، یکی از اجزای اصلی سوخت جامد موشک‌ها بوده است.

اعلام جرم دادستان علیه چند رسانه و خبرنگار:

دادستانی کل جمهوری اسلامی در اطلاعیه‌ای خطاب به فعالان فضای مجازی و رسانه‌ها از آن‌ها خواست از پرداختن به موضوعاتی که امنیت روانی جامعه را مخدوش می‌کند، پرهیز کنند.به گزارش میزان، پایگاه اطلاع‌رسانی قوه قضائیه، در این اطلاعیه آمده است: در پی انتشار مطالب خلاف واقع از سوی تعدادی از رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای طیف‌های مختلف سیاسی در رابطه با حادثه بندر شهید رجایی، ضمن تشکیل پرونده قضایی از سوی دادستانی تهران علیه متخلفان اعلام جرم شد و همچنین به برخی رسانه‌ها و فعالین مجازی هم تذکر داده شده است و توضیح بیشتری درباره این ادعا داده نشده است اما در موارد مشابه که علت اصلی یک حادثه از سوی مقامات اعلام نمی‌شود، هرگونه اطلاع رسانی درباره آن (خلاف واقع و کذب) خوانده شده و مورد تعقیب قضایی قرار می‌گیرد.

امیرپالوانه

 

 


۱۴۰۴ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

تفاهم‌نامه پلیس و آموزش‌ و پرورش ایران؛ «باز کردن پای پلیس» یا «حضور شادی‌بخش» در مدارس؟

نیروی انتظامی در مدارس برای تحمیل حجاب؛ جمهوری اسلامی به‌درستی دانش‌آموزان را تهدیدی برای بقای خود می‌بیند!
در ادامه‌ی روند امنیتی‌سازی محیط آموزش و پرورش، به‌تازگی جلسه‌ای میان احمدرضا رادان، فرمانده فراجا و تفاهم‌نامه پلیس و آموزش‌ و پرورش ایران؛ «باز کردن پای پلیس» یا «حضور شادی‌بخش» در مدارس؟ کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش برگزار شد که در آن، تفاهم‌نامه‌ای رسمی بین این دو نهاد امضا شد. تفاهم‌نامه‌ای که عملاً مدارس را به پادگان‌هایی برای کنترل بدن، فکر و رفتار دانش‌آموزان تبدیل می‌کند.
این سند تازه‌ترین گام در پروژه‌ای است که جمهوری اسلامی سال‌هاست دنبال می‌کند: 
خنثی‌سازی مدرسه.
اما از زمان آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، سرعت و شدت این پروژه به‌طرز چشمگیری افزایش یافته:
– نصب دوربین برای کنترل پوشش  
– تحمیل حجاب اجباری  
– بازداشت، تهدید و پرونده‌سازی برای دانش‌آموزان معترض  
– حملات شیمیایی به مدارس دخترانه  
– اخراج و تهدید معلمان مستقل  
– تبدیل محیط آموزشی به فضای تبلیغاتی و ایدئولوژیک حکومت  
اکنون نیز با رسمی شدن حضور پلیس در مدارس، حاکمیت حتی تظاهر به آموزشی بودن مدرسه را کنار گذاشته و اما ما دانش‌آموزان پیشرو، ایستاده‌ایم.  
در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، دانش‌آموزان یکی از پیشتازترین نیروها بودند. ما نه‌تنها از حکومت عبور کردیم، بلکه به صدای بلند مقاومت در برابرش تبدیل شدیم:  
در خیابان فریاد زدیم، در کلاس مقاومت کردیم، مقنعه‌ها را کنار گذاشتیم، عکس‌های رهبران حکومت را پاره کردیم، آخوندها را از مدرسه بیرون انداختیم و با معلمانی که کنارمان ایستادند، متحد شدیم.  
بازداشت شدیم، مجروح شدیم، کشته دادیم — اما عقب ننشستیم.  
اعتصاب کردیم، تحریم کردیم، سکوت نکردیم.
ما ساختار مدرسه را از درون به چالش کشیدیم. و نسلی که این توان را در مدرسه نشان داد، فردا در دانشگاه به خطر بزرگ‌تری برای جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.
مدرسه برای ما زندان نخواهد شد.  
آنها می‌خواهند مدرسه را به کارخانه‌ای برای تولید نسل مطیع تبدیل کنند، اما ما بارها نشان داده‌ایم که تسلیم‌ناپذیر هستیم.
خطاب به دانش‌آموزان سراسر کشور:  
ما با همیم، متحد، مصمم و آماده‌ی ادامه‌ی مبارزه.  
از یاد نبریم: نه پلیس، نه تهدید، نه دیوارهای بلند مدرسه نمی‌توانند جلوی نسلی را بگیرند که «آزادی» را انتخاب کرده است.
ـ این بیانیه در کانال تلگرام دانس‌آموزان انقلابی بوشهر منتشر شده است.
نیروی انتظامی در مدارس برای تحمیل حجاب؛ جمهوری اسلامی به‌درستی دانش‌آموزان را تهدیدی برای بقای خود می‌بیند!
در ادامه‌ی روند امنیتی‌سازی محیط آموزش و پرورش، به‌تازگی جلسه‌ای میان احمدرضا رادان، فرمانده فراجا و علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش برگزار شد که در آن، تفاهم‌نامه‌ای رسمی بین این دو نهاد امضا شد. تفاهم‌نامه‌ای که عملاً مدارس را به پادگان‌هایی برای کنترل بدن، فکر و رفتار دانش‌آموزان تبدیل می‌کند.
این سند تازه‌ترین گام در پروژه‌ای است که جمهوری اسلامی سال‌هاست دنبال می‌کند:
خنثی‌سازی مدرسه.
اما از زمان آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، سرعت و شدت این پروژه به‌طرز چشمگیری افزایش یافته:
– نصب دوربین برای کنترل پوشش 
– تحمیل حجاب اجباری 
– بازداشت، تهدید و پرونده‌سازی برای دانش‌آموزان معترض 
– حملات شیمیایی به مدارس دخترانه 
– اخراج و تهدید معلمان مستقل 
– تبدیل محیط آموزشی به فضای تبلیغاتی و ایدئولوژیک حکومت 
اکنون نیز با رسمی شدن حضور پلیس در مدارس، حاکمیت حتی تظاهر به آموزشی بودن مدرسه را کنار گذاشته و اما ما دانش‌آموزان پیشرو، ایستاده‌ایم. 
در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، دانش‌آموزان یکی از پیشتازترین نیروها بودند. ما نه‌تنها از حکومت عبور کردیم، بلکه به صدای بلند مقاومت در برابرش تبدیل شدیم: 
در خیابان فریاد زدیم، در کلاس مقاومت کردیم، مقنعه‌ها را کنار گذاشتیم، عکس‌های رهبران حکومت را پاره کردیم، آخوندها را از مدرسه بیرون انداختیم و با معلمانی که کنارمان ایستادند، متحد شدیم. 
بازداشت شدیم، مجروح شدیم، کشته دادیم — اما عقب ننشستیم. 
اعتصاب کردیم، تحریم کردیم، سکوت نکردیم.
ما ساختار مدرسه را از درون به چالش کشیدیم. و نسلی که این توان را در مدرسه نشان داد، فردا در دانشگاه به خطر بزرگ‌تری برای جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.
مدرسه برای ما زندان نخواهد شد. 
آنها می‌خواهند مدرسه را به کارخانه‌ای برای تولید نسل مطیع تبدیل کنند، اما ما بارها نشان داده‌ایم که تسلیم‌ناپذیر هستیم.
خطاب به دانش‌آموزان سراسر کشور: 
ما با همیم، متحد، مصمم و آماده‌ی ادامه‌ی مبارزه. 
از یاد نبریم: نه پلیس، نه تهدید، نه دیوارهای بلند مدرسه نمی‌توانند جلوی نسلی را بگیرند که «آزادی» را انتخاب کرده است.

امیر پالوانه

پست های ویژه

من از جنگ میترسم

  من از جنگ می ترسم چون جنگ سواد ندارد؛ چون شناسنامهٔ آدم ها را نمی خواند،  دفتر مشق بچه ها را نمی خواند، قبالهٔ ازدواج نو عروسان را نمی خوا...

پست های پرطرفدار