۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

عفو بین‌الملل: ایران واقعیت انفجار بندرعباس را پنهان می‌کند


بندرعباس

 سازمان عفو بین‌الملل روز چهارشنبه ۳۰ آوریل حکومت ایران را به پنهان کردن واقعیت انفجار مرگبار در بندرعباس متهم کرد. به گفته این سازمان، جمهوری اسلامی در این مورد سرکوبی سرسختانه‌ علیه رسانه‌ها اعمال می‌کند.

براساس گزارش خبرگزاری فرانسه و به نقل از سازمان عفو بین‌الملل، مقامات جمهوری اسلامی محدودیت‌های شدیدی برای رسانه‌های داخلی در ایران در زمینه خبررسانی پیرامون علل واقعی انفجار و آتش‌سوزی مرگبار روز شنبه ۲۶ آوریل در بندر رجایی وضع کرده‌اند.در همین حال عفو بین‌الملل جمهوری اسلامی را به (سرکوبی سرسختانه)علیه رسانه‌ها به‌منظور پنهان کردن واقعیت انفجار در بندر اصلی تجاری ایران متهم کرده است.بنا بر گزارش رسانه‌های دولتی ایران، در پی انفجار و آتش‌سوزی روز شنبه در بندر رجایی، ده‌ها نفر جان خود را از دست داده و حدود ۱۲۰۰ نفر زخمی شدند.

خودداری جمهوری اسلامی از ارائه توضیحات کامل‌تر: مقامات جمهوری اسلامی علت انفجار را سهل‌انگاری عنوان کرده‌اند، بدون آن‌که توضیح کامل‌تری ارائه دهند. گزارش‌ها حاکی از آن است که دادستانی تهران علیه چند رسانه و کاربران شبکه‌های اجتماعی به دلیل ارائه روایت‌هایی خاص درباره انفجار، پرونده قضایی تشکیل داده است.

در بیانیه‌ عفو بین‌الملل در این مورد اعلام شده است:مقامات جمهوری اسلامی ادعا کرده‌اند که برخی رسانه‌ها و کاربران فضای مجازی اطلاعات نادرست و دروغ درباره انفجار منتشر کرده‌اند و امنیت روانی جامعه را مختل کرده‌اند. اکنون پرونده‌های کیفری علیه چندین رسانه و فرد تشکیل شده است و در این بیانیه‌ همچنین آمده است: جامعه جهانی باید سرکوب شوم مقامات ایرانی را محکوم کند و از آنها بخواهد که تهدید،ارعاب و پیگرد روزنامه‌نگاران به دلیل فعالیت حرفه‌ای‌شان را متوقف کنند. سانسور گزارش‌های رسانه‌ای نشان‌دهنده تلاشی سازمان‌یافته از سوی حکومت برای پنهان‌سازی حقیقت از دید عموم است.

کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران، مستقر در آمریکا نیز در این هفته جمهوری اسلامی را متهم کرد که با سرکوب آزادی رسانه، مردم را در زمان بحرانی از دسترسی به اطلاعات حیاتی محروم می‌کند.

عفو بین‌الملل در عین حال خواستار انجام تحقیقاتی مستقل درباره این حادثه شد و تأکید کرد که هیچ‌یک از مسئولان نباید از مصونیت برخوردار شوند.در ادامه بیانیه عفو بین‌الملل اشاره شده است:ناظران مستقل باید دسترسی کامل و بدون مانع به محل حادثه، بازماندگان و سایر شاهدان داشته باشند تا علت این انفجار فاجعه‌بار و مسئولان آن، از جمله در صورت نقش داشتن مقامات دولتی،مشخص شوند. درهمین حال روزنامه نیویورک تایمز نیز به نقل از فردی با ارتباط با سپاه پاسداران گزارش داده که ماده منفجرشده(پرکلرات سدیم) بوده است. طبق این گزارش، ماده پرکلرات سدیم یکی از اجزای اصلی سوخت جامد موشک‌ها است.با این حال دفتر گمرک بندر رجایی اعلام کرده است که احتمال دارد انفجار از ناحیه‌ای آغاز شده باشد که در آن مواد شیمیایی خطرناک نگهداری می‌شده است.

اسکندر مؤمنی، وزیر کشور در دولت جمهوری اسلامی نیز گفت که در این حادثه کاستی‌هایی از جمله رعایت‌نکردن اقدامات ایمنی و سهل‌انگاری وجود داشته است و برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی این انفجار را با انفجار مهیب بندر بیروت در ۴ اوت۲۰۲۰ مقایسه کرده‌اند؛ انفجاری که بیش از ۲۲۰ کشته بر جای گذاشت و علت آن، ذخیره‌سازی مقادیر زیادی نیترات آمونیوم اعلام شد.

عامل انفجار در بندر شهید رجایی سوخت جامد موشک بوده است و وزارت دفاع ایران این ادعا را رد می‌کند در صورتیکه شمار کشته‌شدگان به بیش از57 نفر رسیده که بر اساس مشاهدات میدانی قطعا این آمار دقیق نیست و شمار کشته شدگان در کنار مفقودین، بیش از این اعداد حکومتی میباشد و شمار مجروحان بیش از‌هزاران نفر است.

به گفته محمد آشوری، تلاش‌ها برای شناسایی هویت برخی از جانباختگان که دچار آتش‌سوزی شدیدی شدند در جریان است و رییس کمیسیون عمران مجلس با انتقاد از عدم رعایت مقررات در بندر شهید رجایی گفته است، پیش‌بینی می‌شود بیش از ۱۰هزار کانتینر در آتش سوخته باشد. سردار رضا طلایی‌نیک، سخنگوی وزارت دفاع جمهوری اسلامی می‌گوید:طبق بررسی‌ها و مستندات هیچ‌گونه محموله وارداتی یا صادراتی برای سوخت و یا کاربرد نظامی در محدوده حادثه آتش سوزی بندر شهید رجایی وجود نداشته و ندارد.او افزود: برخی از خبرسازی‌ها که با فضاسازی هدفمند از سوی رسانه‌های بیگانه برای همسویی با عملیات روانی دشمنان انجام می‌شود، مسبوق به سابقه است.ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در پیامی در شبکه ایکس، با رد شایعات درباره منشأ نظامی حادثه انفجار بندر شهید رجایی نیز ادعا کرد:طبق گزارش‌های اولیه، آنچه در حادثه بندر شهید رجایی آتش گرفته، هیچ ارتباطی با حوزه دفاعی کشور ندارد و اما برخلاف این ادعاها، گزارش‌های تحقیقی رسانه‌های معتبر جهانی، عامل اصلی انفجار را سوخت جامد موشک می‌دانند و به گزارش نیویورک تایمز، فردی مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که به دلیل حساسیت موضوع امنیتی می‌خواسته ناشناس بماند، گفته است که ماده منفجرشده سدیم پرکلرات، یکی از اجزای اصلی سوخت جامد موشک‌ها بوده است.

اعلام جرم دادستان علیه چند رسانه و خبرنگار:

دادستانی کل جمهوری اسلامی در اطلاعیه‌ای خطاب به فعالان فضای مجازی و رسانه‌ها از آن‌ها خواست از پرداختن به موضوعاتی که امنیت روانی جامعه را مخدوش می‌کند، پرهیز کنند.به گزارش میزان، پایگاه اطلاع‌رسانی قوه قضائیه، در این اطلاعیه آمده است: در پی انتشار مطالب خلاف واقع از سوی تعدادی از رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای طیف‌های مختلف سیاسی در رابطه با حادثه بندر شهید رجایی، ضمن تشکیل پرونده قضایی از سوی دادستانی تهران علیه متخلفان اعلام جرم شد و همچنین به برخی رسانه‌ها و فعالین مجازی هم تذکر داده شده است و توضیح بیشتری درباره این ادعا داده نشده است اما در موارد مشابه که علت اصلی یک حادثه از سوی مقامات اعلام نمی‌شود، هرگونه اطلاع رسانی درباره آن (خلاف واقع و کذب) خوانده شده و مورد تعقیب قضایی قرار می‌گیرد.

امیرپالوانه

 

 


۱۴۰۴ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

تفاهم‌نامه پلیس و آموزش‌ و پرورش ایران؛ «باز کردن پای پلیس» یا «حضور شادی‌بخش» در مدارس؟

نیروی انتظامی در مدارس برای تحمیل حجاب؛ جمهوری اسلامی به‌درستی دانش‌آموزان را تهدیدی برای بقای خود می‌بیند!
در ادامه‌ی روند امنیتی‌سازی محیط آموزش و پرورش، به‌تازگی جلسه‌ای میان احمدرضا رادان، فرمانده فراجا و تفاهم‌نامه پلیس و آموزش‌ و پرورش ایران؛ «باز کردن پای پلیس» یا «حضور شادی‌بخش» در مدارس؟ کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش برگزار شد که در آن، تفاهم‌نامه‌ای رسمی بین این دو نهاد امضا شد. تفاهم‌نامه‌ای که عملاً مدارس را به پادگان‌هایی برای کنترل بدن، فکر و رفتار دانش‌آموزان تبدیل می‌کند.
این سند تازه‌ترین گام در پروژه‌ای است که جمهوری اسلامی سال‌هاست دنبال می‌کند: 
خنثی‌سازی مدرسه.
اما از زمان آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، سرعت و شدت این پروژه به‌طرز چشمگیری افزایش یافته:
– نصب دوربین برای کنترل پوشش  
– تحمیل حجاب اجباری  
– بازداشت، تهدید و پرونده‌سازی برای دانش‌آموزان معترض  
– حملات شیمیایی به مدارس دخترانه  
– اخراج و تهدید معلمان مستقل  
– تبدیل محیط آموزشی به فضای تبلیغاتی و ایدئولوژیک حکومت  
اکنون نیز با رسمی شدن حضور پلیس در مدارس، حاکمیت حتی تظاهر به آموزشی بودن مدرسه را کنار گذاشته و اما ما دانش‌آموزان پیشرو، ایستاده‌ایم.  
در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، دانش‌آموزان یکی از پیشتازترین نیروها بودند. ما نه‌تنها از حکومت عبور کردیم، بلکه به صدای بلند مقاومت در برابرش تبدیل شدیم:  
در خیابان فریاد زدیم، در کلاس مقاومت کردیم، مقنعه‌ها را کنار گذاشتیم، عکس‌های رهبران حکومت را پاره کردیم، آخوندها را از مدرسه بیرون انداختیم و با معلمانی که کنارمان ایستادند، متحد شدیم.  
بازداشت شدیم، مجروح شدیم، کشته دادیم — اما عقب ننشستیم.  
اعتصاب کردیم، تحریم کردیم، سکوت نکردیم.
ما ساختار مدرسه را از درون به چالش کشیدیم. و نسلی که این توان را در مدرسه نشان داد، فردا در دانشگاه به خطر بزرگ‌تری برای جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.
مدرسه برای ما زندان نخواهد شد.  
آنها می‌خواهند مدرسه را به کارخانه‌ای برای تولید نسل مطیع تبدیل کنند، اما ما بارها نشان داده‌ایم که تسلیم‌ناپذیر هستیم.
خطاب به دانش‌آموزان سراسر کشور:  
ما با همیم، متحد، مصمم و آماده‌ی ادامه‌ی مبارزه.  
از یاد نبریم: نه پلیس، نه تهدید، نه دیوارهای بلند مدرسه نمی‌توانند جلوی نسلی را بگیرند که «آزادی» را انتخاب کرده است.
ـ این بیانیه در کانال تلگرام دانس‌آموزان انقلابی بوشهر منتشر شده است.
نیروی انتظامی در مدارس برای تحمیل حجاب؛ جمهوری اسلامی به‌درستی دانش‌آموزان را تهدیدی برای بقای خود می‌بیند!
در ادامه‌ی روند امنیتی‌سازی محیط آموزش و پرورش، به‌تازگی جلسه‌ای میان احمدرضا رادان، فرمانده فراجا و علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش برگزار شد که در آن، تفاهم‌نامه‌ای رسمی بین این دو نهاد امضا شد. تفاهم‌نامه‌ای که عملاً مدارس را به پادگان‌هایی برای کنترل بدن، فکر و رفتار دانش‌آموزان تبدیل می‌کند.
این سند تازه‌ترین گام در پروژه‌ای است که جمهوری اسلامی سال‌هاست دنبال می‌کند:
خنثی‌سازی مدرسه.
اما از زمان آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، سرعت و شدت این پروژه به‌طرز چشمگیری افزایش یافته:
– نصب دوربین برای کنترل پوشش 
– تحمیل حجاب اجباری 
– بازداشت، تهدید و پرونده‌سازی برای دانش‌آموزان معترض 
– حملات شیمیایی به مدارس دخترانه 
– اخراج و تهدید معلمان مستقل 
– تبدیل محیط آموزشی به فضای تبلیغاتی و ایدئولوژیک حکومت 
اکنون نیز با رسمی شدن حضور پلیس در مدارس، حاکمیت حتی تظاهر به آموزشی بودن مدرسه را کنار گذاشته و اما ما دانش‌آموزان پیشرو، ایستاده‌ایم. 
در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، دانش‌آموزان یکی از پیشتازترین نیروها بودند. ما نه‌تنها از حکومت عبور کردیم، بلکه به صدای بلند مقاومت در برابرش تبدیل شدیم: 
در خیابان فریاد زدیم، در کلاس مقاومت کردیم، مقنعه‌ها را کنار گذاشتیم، عکس‌های رهبران حکومت را پاره کردیم، آخوندها را از مدرسه بیرون انداختیم و با معلمانی که کنارمان ایستادند، متحد شدیم. 
بازداشت شدیم، مجروح شدیم، کشته دادیم — اما عقب ننشستیم. 
اعتصاب کردیم، تحریم کردیم، سکوت نکردیم.
ما ساختار مدرسه را از درون به چالش کشیدیم. و نسلی که این توان را در مدرسه نشان داد، فردا در دانشگاه به خطر بزرگ‌تری برای جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.
مدرسه برای ما زندان نخواهد شد. 
آنها می‌خواهند مدرسه را به کارخانه‌ای برای تولید نسل مطیع تبدیل کنند، اما ما بارها نشان داده‌ایم که تسلیم‌ناپذیر هستیم.
خطاب به دانش‌آموزان سراسر کشور: 
ما با همیم، متحد، مصمم و آماده‌ی ادامه‌ی مبارزه. 
از یاد نبریم: نه پلیس، نه تهدید، نه دیوارهای بلند مدرسه نمی‌توانند جلوی نسلی را بگیرند که «آزادی» را انتخاب کرده است.

امیر پالوانه

۱۴۰۴ فروردین ۲۶, سه‌شنبه

مذاکرات ایران و آمریکا، عقب نشینی یا ضعف خامنه ای

 


علی خامنه‌ای، که پیشتر مذاکره با ترامپ را "بی‌شرافتی" و "بی‌عقلی" خوانده بود، از موضع خود عقب‌نشینی کرده و به گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا تن داده است. ترامپ گفته است این مذاکرات مستقیم هم‌اکنون در جریان است و قرار است ادامه یابد.این تحول در شرایطی رخ می‌دهد که تنها دو ماه پیش خامنه‌ای با قاطعیت هرگونه مذاکره مستقیم با دولت ترامپ را رد کرده بود. اکنون، این چرخش آشکار در مواضع رهبر جمهوری اسلامی، نوعی عقب‌نشینی تحقیرآمیز به شمار می‌رود.

ورود دومین ناو هواپیمابر آمریکا، استقرار بمب‌افکن‌های B2 و B52 در منطقه و انتقال سامانه‌های دفاع موشکی پاتریوت از کره جنوبی به اسرائیل، نشانه‌هایی از آمادگی نظامی آمریکا برای مواجهه‌ای تهاجمی بودند و این تغییر آرایش نظامی، همان‌گونه که ترامپ تأکید کرده، جمهوری اسلامی را تحت فشار جدی قرار داد تا به گفت‌وگوهای مستقیم تن دهد. دیپلماسی قایق‌های توپ‌دار در پی ورود دومین ناو هواپیمابر ایالات متحده به منطقه، جواب داد و خامنه‌ای تن به مذاکره داد و دو ماه پیش، خامنه‌ای مذاکره با ترامپ را نه عاقلانه، نه شرافتمندانه، و نه هوشمندانه توصیف کرده بود، اما فشارهای فزاینده، از جمله تهدیدات جنگی و فشار حداکثری اقتصادی، سبب شد راهبرد جمهوری اسلامی تغییر کند.

ابتدا بحث از مذاکره غیرمستقیم مطرح شد، اما حال مشخص شده که گفت‌وگوی مستقیم در جریان است. حتی تا صبح روز دوشنبه، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی از آمادگی برای مذاکره غیرمستقیم خبر می‌داد و آن را تصمیمی «سخاوتمندانه» و «خردمندانه» توصیف می‌کرد.

دور جدید مذاکرات بیش از آنکه نشانه‌ای از تغییر راهبرد باشد، نوعی بازتنظیم تاکتیکی از سوی هر دو طرف است.ایالات متحده در پی تثبیت وضعیت موجود و کنترل موقت برنامه هسته‌ای ایران است، بدون تعهد به احیای کامل برجام—به‌ویژه با در نظر گرفتن فضای انتخاباتی آمریکا. در طرف مقابل، جمهوری اسلامی که عملاً در تنگنای اقتصادی و منطقه‌ای گرفتار شده، به دنبال راه‌هایی برای کاهش فشار بدون پرداخت هزینه‌های سنگین در عرصه داخلی‌ست.اظهارات اخیر علی خامنه‌ای که مذاکرات را «غیرعاقلانه و غیرشرافتمندانه» توصیف کرد، با رفتار عملی دستگاه دیپلماسی‌اش در تناقض کامل است.این تناقض، یا نشانه‌ی سردرگمی در سطوح تصمیم‌گیری است یا اعترافی تلویحی به بن‌بست سیاسی و اقتصادی که گریبانگیر نظام شده است.

تنش‌های منطقه‌ای هم‌زمان فشار و فرصت برای مذاکره ایجاد کرده‌اند. در ظاهر، تهران همچنان به حمایت از گروه‌های نیابتی در منطقه ادامه می‌دهد، اما در عمل به‌دنبال کاهش درگیری مستقیم با ایالات متحده است. تحولات یمن، غزه و حتی عراق، همگی وزنه‌ای بر دوش مذاکرات هستند. جمهوری اسلامی تلاش می‌کند این حمایت‌ها را ابزار چانه‌زنی قرار دهد، در حالی که آمریکا به‌دنبال مهار آن‌هاست. در نتیجه، این بحران‌ها احتمالاً مذاکرات را از مسیر توافق جامع دور می‌کنند و آن را به سمت توافقات حداقلی و موردی هدایت خواهند کرد.

عمان همچنان یکی از معدود بازیگرانی است که توانسته اعتماد نسبی دو طرف را حفظ کند. نقش این کشور، تسهیل‌کننده‌ی گفت‌وگوست، نه تضمین‌کننده‌ی نتیجه. برای جمهوری اسلامی که از سویی با بحران مشروعیت داخلی روبه‌روست و از سوی دیگر در انزوا قرار دارد، میانجی‌گری عمان فرصتی برای خروج از بن‌بست بدون نمایش عقب‌نشینی رسمی است. اما این بار، برخلاف گذشته، نه آمریکا تمایل چندانی به احیای توافقی گسترده دارد و نه ایران ظرفیت داخلی برای اجرای چنین توافقی را. نقش عمان بیشتر در حد کاهش اصطکاک و مدیریت بحران باقی خواهد ماند، نه ساختن پل‌های جدید.

انتظارات از این مذاکرات باید واقع‌گرایانه باشد و نه ساختار تحریم‌ها به‌سادگی قابل رفع است، نه جمهوری اسلامی آمادگی تغییرات ساختاری در سیاست داخلی و خارجی خود را دارد. حتی اگر به نتایج محدود، مثل آزادسازی منابع مالی یا فروش محدود نفت برسند، تأثیر آن کوتاه‌مدت خواهد بود و تغییری در بنیان بحران اقتصادی ایجاد نمی‌کند. علی خامنه‌ای اگرچه در مواضع رسمی خود گفتگو با آمریکا را رد کرده، اما موافقت عملی با آغاز مذاکرات، نشان‌دهنده‌ی نیاز فوری نظام به تنفسی موقتی در حوزه اقتصاد است.این عقب‌نشینی پنهان، بیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی شکست پروژه‌ی «مقاومت اقتصادی» است که در سال‌های گذشته تبلیغ می‌شد.

این تغییر رویکرد خامنه‌ای را می‌توان با حکایتی از امام محمد غزالی مقایسه کرد؛ فقیهی که همواره علیه فرقه اسماعیلیه سخن می‌گفت تا آن‌که شبی یکی از پیروان این فرقه خنجری بر بستر او فروکوبید. پس از آن، غزالی سکوت پیشه کرد و دیگر استدلالی علیه آن‌ها نیاورد و گفت که «برهان قاطع را دیدم»؛ امروز نیز، خامنه‌ای در برابر "دیپلماسی قایق‌های توپ‌دار" آمریکا برهان قاطع دیده و عقب‌نشینی کرده است.خامنه‌ای، که تا دو ماه پیش مذاکره با ترامپ را نشانه بی‌خردی و بی‌شرفی می‌دانست، پس از اعمال فشار حداکثری آمریکا برای قطع کامل صادرات نفت ایران، به‌ویژه هشدارها به شرکای تجاری جمهوری اسلامی مبنی بر توقف مبادلات اقتصادی، دریافت که دیگر نمی‌توان با روش‌های گذشته از فشارها گریخت.

با اعزام بمب‌افکن‌های راهبردی به منطقه و حملات سنگین به حوثی‌های یمن، یکی از متحدان منطقه‌ای جمهوری اسلامی، ترامپ پیام روشنی به تهران ارسال کرد: دوره مماشات پایان یافته است و این تغییر موضع، نتیجه مستقیم تفاوت استراتژی ترامپ با رویکرد مماشات‌آمیز دولت بایدن است. در دوره بایدن، خامنه‌ای جسورتر شد، چرا که رییس‌جمهور آمریکا بارها تاکید کرده بود که قصد جنگ با جمهوری اسلامی را ندارد. همین امر موجب حملات مکرر حشد الشعبی به پایگاه‌های آمریکایی شد، بدون آن‌که واکنش متقابل جدی‌ای از سوی دولت بایدن صورت گیرد.

ما ورود ترامپ به کاخ سفید، شرایط را تغییر داد و برخلاف بایدن، ترامپ همزمان با فشار نظامی، خواهان توقف کامل برنامه هسته‌ای، تعطیلی برنامه موشکی و پایان حمایت تهران از گروه‌های نیابتی نظیر حزب‌الله، حماس، حوثی‌ها و شبه‌نظامیان عراق شد. این مطالبات برای خامنه‌ای بسیار دشوار است، چرا که او تاکنون مذاکره درباره توان موشکی را غیرممکن اعلام کرده و حضور منطقه‌ای را بخشی از سیاست دفاعی نظام دانسته است.

خامنه‌ای حالا وارد مرحله‌ای شده که مذاکره مستقیم با آمریکا را پذیرفته، آن‌هم در شرایطی که خواسته‌های طرف مقابل، نه به محدودسازی بلکه به تعطیلی کامل برنامه‌های راهبردی جمهوری اسلامی معطوف است و این نوع مذاکره، از نگاه ترامپ، نه توافقی محدود مانند برجام، بلکه نوعی تسلیم و از موضع دیکته کردن است.

پیش از این، ترامپ بارها اعلام کرده بود که توافق هسته‌ای گذشته به‌درد نمی‌خورد، چرا که به جمهوری اسلامی اجازه داد با بهره‌گیری از اموال آزاد شده از سوی دولت اوباما، به حمایت‌های منطقه‌ای خود ادامه دهد. اکنون، با بازگشت ترامپ و رویکرد سخت‌گیرانه‌اش، جمهوری اسلامی با انتخابی دشوار روبرو شده است: یا تسلیم کامل، یا مواجهه با گزینه نظامی. در نهایت، هرچند خامنه‌ای در ظاهر بر حفظ عزت نظام پافشاری می‌کند، اما واقعیت صحنه، آن‌گونه که ترامپ نشان داده، حاکی از عقب‌نشینی‌ جدی و تحقیرآمیز خامنه‌ای است. این چرخش، شاید مهم‌ترین تحول دیپلماتیک جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر باشد.

خامنه‌ای می خواست مذاکرات پنهانی باشد اما ترامپ آن را علنی کرد. خامنه‌ای نشان داد به جای گوش سپردن به مطالبات مردم خود و حتی به جای گوش دادن به خواسته پزشکیان رییس جمهور نظام برای مذاکره؛ وقتی تغییر راهبرد می‌دهد که پای فشار و زور یک رهبر خارجی در میان باشد.

امیرپالوانه.

پست های ویژه

زن، زندگی، آزادی؛ فریاد خاموش‌نشدنی زنان ایران

زن، زندگی، آزادی؛ فریاد خاموش‌نشدنی زنان ایران جنبش زنان در ایران فقط یک جریان سیاسی یا اجتماعی نیست؛ این جنبش، داستانی است از ایستادگی، درد...

پست های پرطرفدار