۱۴۰۳ آذر ۱۵, پنجشنبه

رد پای حکومت در مسمومیت سریالی دانش آموزان دختر


مسمومیت دانش آموزان دختر از هنرستان نور شهر قم در نهم آذر ماه ۱۴۰۱ آغاز شد. وضعیت این مدرسه مجدد در بیست و دوم آذر بحرانی شد و دانش آموزان با علائم مسمومیت به اروژانس منتقل شدند. بعد از دو حادثه پشت سر هم در مدرسه نور، شرایط مشابه در بیست و ششم دی ماه در مدرسه فرزانگان اردبیل، ۸ بهمن در مدرسه فاطمیه قم، ۱۷ بهمن در چهار مدرسه اردیل، ۱۲ بهمن در مدرسه بلقیس قم، ۱۰ بهمن مجددا در مدرسه فاطمیه قم،‌۲۵ بهمن در دبیرستان دخترانه‌ای در تهران، ۲۶ بهمن در مدرسه شاهد رضویه قم،‌ ۳ اسفند در مدرسه احمدیه بروجرد، ۴ اسفند مجددا در همین مدرسه و ۷ اسفند در مدرسه ۱۵ خرداد بروجرد تکرار شد. شمار قربانیان این حملات تا روز هفتم اسفند ۱۴۰۱ به بیش از ۴۰۰ صد نفر رسیده بود.
اما پس از روز ۷ اسفند و زمانی که دیگر هیچ جای شکی برای سازماندهی شده بودن این حملات باقی نبود، چهارشنبه دهم اسفند بار دیگر دستکم ۲۶ مدرسه دخترانه در سراسر کشور مورد حمله قرار گرفتند. مدارس دخترانه شهرهای تهران، اردبیل، شاهین شهر و کرمانشاه هدف حملات بودند. بعد از این حملات، یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس جمهوری اسلامی به نام شهریار حیدری، اعلام کرد که شمار قربانیان حملات شیمیایی به دختران دانش آموز به ۹۰۰ نفر رسیده است اما آمارهای مردمی شمار قربانیان را تا ۳ برابر این میزان اعلام می‌کنند. لیست مدارس دخترانه‌ای که در ۱۰ اسفند مورد حمله قرار گرفتند به شرح زیر است:
1. مدرسه‌ی دخترانه‌ی بهاران در اردبیل 
2.مدرسه‌ی دخترانه‌ی سما در اردبیل 
3.مدرسه‌ی دخترانه‌ی عفاف در اردبیل 
4.مدرسه‌ی دخترانه‌ی فرزانگان ۲ در اردبیل 
5.مدرسه‌ی دخترانه‌ی ذاکر در اردبیل 
6.مدرسه‌ی دخترانه‌ی اندیشه در اردبیل 
7.مدرسه‌ی دخترانه‌ی شمس در پردیس 
8.مدرسه‌ی دخترانه‌ی سیدالشهدا در تهران 
9.مدرسه‌ی دخترانه‌ی پاپلی در تهران 
10.مدرسه‌ی دخترانه‌ی امام حسین در تهران 
11.مدرسه‌ی دخترانه‌ی ۱۳ آبان در تهران 
12. مدرسه‌ی‌ دخترانه‌ی هاجر در تهران  
13.مدرسه‌ی دخترانه‌ی یارجانی در تهران  
14.مدرسه‌ی دخترانه‌ی امت در تهران 
15.مدرسه‌ی دخترانه‌ی عصمت در تهران  
16.مدرسه‌ی دخترانه‌ی امام حسن در تهران 
17.مدرسه‌ی دخترانه‌ی مدرس در تهران 
18.مدرسه‌ی دخترانه‌ی زراوند در تهران 
19.مدرسه‌ی دخترانه‌ی جاجرودی در تهران 
20.مدرسه‌ی دخترانه‌ی مهدیه در تهران 
21.مدرسه‌ی دخترانه‌ی معاد در تهران 
22.مدرسه‌ی دخترانه‌ی رضوان در فردیس 
23.مدرسه‌ی دخترانه‌ی مصباح در کرمانشاه 
24.مدرسه‌ی دخترانه‌ی مصباح در کرمانشاه 
25.مدرسه‌ی دخترانه‌ی دانشگاه صنعتی در أصفهان 
26.مدرسه‌ی دخترانه‌ی ۲۲ بهمن در شاهین شهر
برخی از منابع شمار مدارس تحت حمله قرار در ۲۶ اسفند را نزدیک به ۵۰ مدرسه دخترانه اعلام کرده‌اند اما حمله به دستکم ۲۶ مدرسه‌ای که در بالا به آن اشاره شد از طریق گزاراشات مردمی تایید شده است. 
به گفته دانش آموزان و پدر و مادر آن‌ها، بعد از اینکه بوی نزدیک به بوی نارنگی یا ماهی فاسد در محیط مدرسه پخش می‌شود دانش آموزان با سرگیجه و بی حسی دست و پا از حال می‌روند. دکتر مازیار صدری، فوق تخصص مراقبت‌های ویژه با توجه به علائم اعلام شده از مسمومیت‌ها در مصاحبه با تلویزیون ایران اینترنشنال احتمال داد گاز «فسفین» ماده مورد استفاده در حمله شیمیایی به مدرسه‌ها باشد.
اسید پاشی اصفهان 
یکی از جنایات مشابه حکومت جمهوری اسلامی علیه مردم ایران اسید پاشی به زنان در اصفهان است. طرحی حکومتی که آغاز آن به دستور امام جمعه منتخب خامنه‌ای در اصفهان کلید خورد. در جریان این اسید‌پاشی‌ها دستکم ۴ دختر جوان قربانی اسیدپاشی شدند که یک نفر از آ‌ن‌ها درگذشت. سایر قربانیان نیز یا تمام یا نزدیک به تمام بینایی خود را از دست دادند. اسیدپاشی‌ها در مهرماه ۱۳۹۳ در شرایطی رخ داد که مجلس جمهوری اسلامی در حال تصویب طرح «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» بود و مدتی پیش از آن سید یوسف طباطبایی نژاد، امام جمعه اصفهان گفته بود که «مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب ‌تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد.»
فرمان آتش به اختیار توسط علی خامنه‌ای 
سال ۹۶ علی خامنه‌ای در یکی از سخنرانی‌های خود به طرفدارانش گفت:
«آنجایی که فکر می‌کنید دستگاه مرکزی دچار اخلال است آتش به اختیار عمل کنید.»
این صحبت‌های علی خامنه‌ای سبب شد که نیروهای حامی حکومت با آزادی بیشتر مزاحم شهروندان ایرانی شوند و به راحتی به خود اجازه دهند قوی تر از قبل در حریم خصوصی افراد دخالت کنند. به بیان دیگر، حامیان حکومت با کسب اجازه از خامنه‌ای حتی اگر جان یک شهروند ایرانی را در راستای مواضع نظام بگیرند می‌توانند بگویند که آتش به اختیار عمل کرده‌اند و هیچکس حق پیگیری آن‌ها را نخواهد داشت.
فرمان تنبیه نوجوانان توسط علی خامنه‌ای
علی خامنه‌ای در اولین واکنش خودش به خیزش انقلابی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی در یازدهم مهر ۱۴۰۱ خواستار تنبیه نوجوانانی شده بود که در خیابان به اعتراض می‌پردازند. وی در این رابطه گفته بود: 
«این کسانی که در خیابان‌ها فساد و تخریب می‌کنند، همه یک حکم ندارند برخی جوانان و نوجوانانی‌اند که بر اثر هیجان ناشی از ملاحظه یک برنامه اینترنتی به خیابان می‌آیند. چنین افرادی را می‌توان با یک تنبیه متوجه کرد که اشتباه می‌کنند.»
به نظر می‌رسد که حالا طرفداران رهبر جمهوری اسلامی فرایند تنبیه نوجوانان را با حمله شیمیایی به مدارس دخترانه آغاز کرده‌اند. تروریستی خاموش بوده است! این یعنی عوامل مدرسه یا به اختیار یا به اجبار در حمله به دانش آموزان دختر نقش داشته‌اند. پیش از این، در جریان خیزش انقلابی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی، زمانی که مدارس دخترانه به یکی از سنگرهای اصلی مبارزه با جمهوری اسلامی تبدیل شد مدیران طرفدار حکومت نقش اصلی را در معرفی دانش آموزان به مدارس نهادهای سرکوبگر بازی کردند و حالا اصلا بعید نیست که در حمله شیمیایی به مدارس دخترانه نیز همکاری کنند.
انگیزه حکومت جمهوری اسلامی از حمله شیمیایی به مدارس دخترانه
قبل از اینکه به سراغ انگیزه جمهوری اسلامی از حمله شیمیایی به مدارس دخترانه برویم، باید به این نکته اشاره کنیم که در اکثریت مواقع نمی‌توان یک توجیه منطقی برای اعمال جمهوری اسلامی پیدا کرد و در واقع، اگر اعمال و تصمیم گیری‌های خامنه‌ای و طرفدارانش بر اساس منطق بود هرگز بن بست دیکتاتوری امروزی پدید نمی‌آمد. اما در مورد مسمومیت‌های سریالی دانش آموزان دختر می‌توان دو مسئله دور از ذهن نیست.
تست برای سرکوب خیزش‌های آینده
در بسیاری از موارد حمله شیمیایی به دختران دانش آموز، دانش آموزان در حیاط مدرسه قربانی این حمله شدند. این یعنی ماده مورد استفاده برای حمله به مدارس دخترانه در فضای باز نیز تاثیرگذار است. اگر اخبار خیزش انقلابی ایرانیان آزادیخواه علیه جمهوری اسلامی را دنبال کرده باشید حتما به یاد دارید در زمانی که اعتراضات در دانشگاه‌ها به اوج خود رسید، گزارشات مردمی زیادی از مسمومیت دانشجویان بعد از خوردن غذای دانشگاه منتشر شد. بنابراین، حکومت استفاده از مسمومیت و سرکوب بیولوژیکی را در سابقه خود دارد و حالا در زمانی که از نظر نیروی انسانی در ضعیف‌ترین وضعیت تاریخ خود به سرمی‌برد، به نظر می‌رسد که در حال تست یک سبک سرکوب جدید برای کنترل اعتراضات آتی است و این تست را در جایی انجام می‌دهد که خامنه‌ای نیز لذت انتقام را بچشد.
امیر پالوانه

۱۴۰۳ آذر ۱۴, چهارشنبه

ضرورت حفظ آزادی بیان

آزادی بیان یکی از ستون‌های اصلی جوامع دموکراتیک مدرن است. با اینکه این آزادی در اعلامیه جهانی حقوق بشر و بسیاری از قوانین اساسی و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی آمده است، اهمیت آن فراتر از مسائل قانونی است. آزادی بیان برای عملکرد یک دموکراسی سالم و قوی، جستجوی حقیقت و حفاظت از حقوق فردی ضروری است. در اینجا دلایلی آمده است که چرا این آزادی نباید نادیده گرفته شود.
1. ترویج دموکراسی
آزادی بیان به شهروندان امکان می‌دهد تا نظرات خود را بیان کنند، اقدامات دولت را مورد انتقاد قرار دهند و در مناظره‌های عمومی شرکت کنند. این اطمینان می‌دهد که دولت پاسخگو به مردم خود باشد. در عدم وجود آزادی بیان، شهروندان نمی‌توانند قدرت را مورد چالش قرار دهند، که منجر به اقتدار بدون کنترل و احتمال سوءاستفاده می‌شود.
2. جستجوی حقیقت
بازار ایده‌ها یک مفهوم پایدار است: وقتی افراد به طور آزاد فکرهای خود را به اشتراک می‌گذارند، جامعه می‌تواند ارزیابی، مناظره و تصمیم بگیرد که کدام ایده‌ها ارزش دارند. سرکوب بیان می‌تواند حقیقت را دفن کند، در حالی که گفت‌وگوی باز منجر به درک بهتر و پیشرفت در زمینه‌های مختلف، از علم تا فلسفه، می‌شود.
3. حفاظت از حقوق اقلیت‌ها
بدون آزادی بیان، گروه‌های اقلیت ممکن است فرصتی برای بیان نارضایتی‌ها یا دفاع از حقوق خود نداشته باشند. در طول تاریخ، توانایی بیان نظر باعث شده است که جوامع محروم بتوانند حمایت جلب کنند، که منجر به تغییرات اجتماعی قابل توجه شده است.
4. جلوگیری از خشونت
وقتی افراد می‌توانند نگرانی‌ها و ناراحتی‌های خود را به طور آزاد بیان کنند، کمتر مایل به استفاده از خشونت هستند. آزادی بیان یک راه غیرخشونت‌آمیز برای نارضایتی‌ها فراهم می‌کند، که احتمال اقدامات افراطی را کاهش می‌دهد.
چالش‌های آزادی بیان
هرچند اهمیت آزادی بیان قابل انکار نیست، اما به همان اندازه ضروری است که به چالش‌هایی که در جهان مدرن با آن روبرو است، اشاره شود. ظهور اینترنت خطوط میان بیان آزاد و سخنان نفرت‌آمیز را مبهم کرده است. اخبار جعلی و کمپین‌های اطلاعاتی تهدیدی برای حقایقی که آزادی بیان می‌کوشد به حفظ آنها است. دولت‌ها، به بهانه امنیت ملی یا حفظ فرهنگ، گاهی اوقات بر روی صدای مخالف

۱۴۰۳ آبان ۲۹, سه‌شنبه

یک بدن و هزاران سودا؛ پاسخ به نکاتی درباره اعتراض عریان آهو دریایی

۱. اهمیت و جایگاه اقدام دختر علوم تحقیقات چیست؟
از نظر محتوا اقدام آهو دریایی، حرکتی بود علیه تمامی بنیان‌های مذهبی و سیاسی ستم‌کشی علیه زنان و در راستای آرمان‌های انقلاب زن زندگی آزادی. از نظر فرمت، شیوه اعتراضی او، یعنی انتخاب بدن به عنوان ابزار مبارزه، عمیقا رادیکال و تابوشکنانه است که نمایندگان وضع موجود را در حالت وحشت و شوک فرو برد. در عین حال این شیوه اعتراضی از ریشه‌ای جهانی در عصر مدرن برخوردار است و به همین دلیل انتشار تصاویر آهو فورا به واکنش‌های گسترده بین‌المللی منجر شد.
۲. اقدام دختر علوم تحقیقات را باید شخصی دید یا نتیجه یک روند اجتماعی؟
هر دو. قطعا کاری که آهو دریایی انجام داد نیازمند درجه بالایی از شجاعت و آگاهی در او است. اما زمینه‌های لازم برای تحقق چنین کار شجاعانه‌ای پیشتر توسط مبارزات باشکوه زنان در دهه‌های پیشین و به ویژه به قدرت انقلاب زن زندگی آزادی فراهم شده بود. در واقع، دختر علوم تحقیقات، هم به نوعی محصول مبارزات زنان و جامعه پیش از خود است و از طرف دیگر این اقدام او، جنبش زنان ایران را وارد کیفیت تازه‌ای از مبارزه علیه جمهوری اسلامی کرد.
۳. آیا مساله فقط به حق آزادی پوشش و اعتراض به حجاب اجباری محدود می‌شود؟
خیر. اعتراض به حجاب اجباری صرفا جرقه و نقطه شروع اقدام آهو دریایی بود. آنچه اعتراض عریان آهو دریایی هدف گرفت چنین مواردی از این دست است: خاتمه یافتن تمامی اشکال ستم‌کشی علیه زنان، به رسمیت شناختن حق مالکیت زنان (و طبعا همه شهروندان) بر بدن خود، به رسمیت شناسی آزادی جنسی و جنسیتی تمامی افراد جامعه، جمع شدن بساط سرکوب در دانشگاه‌ها و …
۴. آیا پیشینه زندگی خصوصی او ربطی به اقدامش در دانشگاه دارد؟
مطلقا خیر. اقدام درخشان آهو دریایی یک اقدام اعتراضی آگاهانه و تماما سیاسی است و نمی‌تواند ارتباط معناداری به پیشینه زندگی شخصی، وضعیت روانی، تجرد یا تاهل و مواردی از این دست داشته باشد که حکومت و برخی دیگر جریانات در تلاش هستند به عنوان توجیه اعتراض عریان او به جامعه ارائه دهند.
۵. آنهایی که از آهو دریایی حمایت نمی‌کنند، از چه می‌ترسند؟
به همان میزان که این جمله «آزادی زن، معیار آزادی جامعه است» معتبر و مورد توجه ماست، باید در نظر داشت که زن‌ستیزی و ستم سیستماتیک علیه زنان، جوهر مشترک تمامی نظام‌های مستبد در چند هزار سال تاریخ اخیر بشریت است. اقداماتی نظیر آنچه دختر علوم تحقیقات انجام دهد، در ماهیت خود اعتراضی است به کل این تاریخ و همه بنیان‌های سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی که از ارزش‌های آن حراست می‌کند و به این معنا تمامی ارکان ساختاری زن‌ستیزی را به چالش می‌کشد. در نتیجه هر جریان سیاسی (طرفدار حکومت یا مخالف آن) که اقدام آهو دریایی را به نقد می‌کشد یا حتی مورد اعتراض قرار می‌دهد، خود را حافظ تمام یا بخشی از بنیان‌های اجتماعی زن‌ستیزی می‌بیند و به همین دلیل چنین تابوشکنی‌های «گستاخانه‌ای»، حاکمیت سیاسی-اجتماعی مدنظرشان را مورد مخاطره قرار می‌دهد.
۶. چرا درآوردن شورت توسط آهو دریایی، کمتر مورد بحث قرار می‌گیرد؟
مخالفین حرکت آهو دریایی که جای خود دارند و آنها را در اینجا وارد نمی‌کنیم. در میان حامیان آهو دریایی و کسانی که برای آزادی او تلاش می‌کنند، افرادی پیدا می‌شوند که مستقیم یا غیرمستقیم تلاش دارند درآوردن سوتین و شورت توسط او را به حاشیه ببرند یا حتی آن را زیاده‌روی دختر جوان و سرکش تعبیر کنند. در صورتی که بخش دوم حرکت آهو یعنی در آوردن لباس‌های زیر، نقطه اوج اقدام درخشان دختر علوم تحقیقات است که خط بطلانی می‌کشد بر تمامی مناسبات اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، فرهنگی و تاریخی که بدن زنان و هویت جنسی و جنسیتی‌شان را به زنجیر می‌کشد. بخشی از مخالفین جمهوری اسلامی هم در این زنجیرها سهیم هستند و تنها قائل به آزادی‌های محدود زنان در سطح جامعه هستند؛ به همین دلیل این بخش هم کمتر راجع به درآوردن لباس‌های زیر توسط دختر علوم تحقیقات صحبت می‌کند.
۷. آیا هواداران اعتراض عریان می‌خواهند فرهنگ برهنگی را به همه شهروندان تحمیل کنند؟
مطلقا خیر. این ذهنیت نشئت گرفته از شایعات و گفتمان‌های انحرافی است که عموما دولت‌ها و جریان‌های مرتجع، علیه بخش‌های رادیکال و پیشرو جامعه دامن می‌زنند. واقعیت این است که به طور مثال اعتراض عریان یک فرد، شکلی رادیکال از مبارزه برای بدست آوردن حق مالکیت بر بدن یا آزادی پوشش است که در صورت پیروزی و اثرگذار بودن این حرکت، تمامی اشکال پوشش در سطح جامعه به رسمیت شناخته می‌شود. به عبارتی، مبارزه برای به رسمیت شناختن برهنگی (به ویژه زنان) و تابوشکنی از آن، مترادف است با آزادی تمامی اشکال پوشش برای همه بخش‌های جامعه با همه تمایزاتی که ممکن است نسبت به هم دارا باشند.
۸. جامعه‌ای که برهنگی افراد را به رسمیت می‌شناسد، حجاب آزادانه افراد را هم می‌پذیرد؛ اما عکس این موضوع مطلقا صادق نیست. همین مساله برای مذهب هم صادق است؛ به گونه‌ای که برعکس جنبش‌های مذهبی، خداناباوران یا مخالفین مذهب، صرفا برای آزادی بیان همه شهروندان می‌جنگند و قصد ندارند که همه افراد جامعه را بی‌دین کنند؛ در صورتی که تبلیغات دستگاه‌های حکومتی بر این طبل می‌کوبد که آتئیست‌ها، کمونیست‌ها یا سکولارها می‌خواهند به زود دین مردم را از آنها بگیرند.
امیرپالوانه

پست های ویژه

سرنوشت امضا کنندگان بیانیه استعفا خامنه‌ای

  سران حکومت جمهوری اسلامی به سردمداری علی خامنه‌ای همواره تلاش داشته‌اند نظام دیکتاتوری خود را یک حکومت آزاد معرفی کنند.این درحالی است که ه...

پست های پرطرفدار