۱۴۰۲ اسفند ۱۷, پنجشنبه

به مناسبت روز جهانی زن در ۸ مارس



پس از گذشت ۱۳۸ سال از نخستین حرکت زنان برای به دست آوردن حقوق برابر با مردان، امروزه هشتم مارس، تبدیل به نماد آگاهی از شرایط نابرابر جنسیتی و در نتیجه، نابرابری اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و سیاسی زن و مرد است. به همین دلیل در این روز، زنان و مردان برابری خواه سراسر جهان، با هر عقیده و مذهب و زبان و فرهنگی، می کوشند تا با بزرگداشت “روز جهانی زن” یادآور ضرورت تلاش مستمر برای برابری زن و مرد در همه زمینه ها باشند. روزی که سرانجام در سال ۱۹۷۷ توسط سازمان ملل، به عنوان “روز حقوق زنان و صلح بین المللی” به رسیمت شناخته شد.
تبعیض میان زن و مرد، ریشه در فرهنگ و تاریخ کهن پدر/ مردسالار دارد.
این فرهنگ، در طول تاریخ مذکر، صاحب قوانینی گشت که تسلط مرد بر زن و نابرابری میان آنان را رسمیت بخشید. ادغام مذهب با این قوانین، پرده پوشی بر ماهیت غیر اخلاقی و عیر انسانی این تبعیض است . این قوانین الهی شده، در دست کسانی که کاربرد خشونت و سلطه گری را راه پیشرفت خود می دانستند، بصورت ابزار سرکوب درآمد. تا جائی که نه تنها مردان، بلکه بسیاری از زنان نیز، خشونت، تمایز و ارجحیت مرد بر زن را امری واقعی و مسلّم، تصور کرده و انقیاد خود را ناآگاه یا ناچار، پذیرفتند. با رشد اومانیسم در غرب، بویژه پس از انقلاب صنعتی و رعایت حقوق فردی، تفکر برابری میان زن و مرد نیز در جهان رشد کرد. گرچه امروزه در اکثر کشورهای دمکراتیک، که قوانین اساسی شان متکی بر مفاد جهانی حقوق بشر است، تمایزی میان حقوق زن و مرد، وجود ندارد، اما در کشورهائی که قانون اساسی آنها آمیخته به اصول مذهب است، از جمله در کشور خودمان ایران، نه تنها تفکر تبعیض میان زن و مرد، به صورت مذهبی و فرهنگی، در جامعه تسلط دارد، که بصورت قانونی نیز بر آن مهر تأیید خورده است. طبق قوانین جمهوری اسلامی، زنان یا فاقد حقوق برابر با مردان هستند یا حقوق انسانی شان در ید قدرت مردان است. خوشبختانه به علت تلاش بی وقفه زنان و مردان برابری خواهِ سراسر جهان در آگاه کردن مردم نسبت به ضرورت رعایت حقوق بشر و رفع هرگونه تبعیض میان زن و مرد، زنان با اعتماد به نفس بیشتر در همه زمینه های علمی، فنی، پزشکی، ریاضی، علوم تجربی، انسانی و خلاقیت و نوآوری، خوش درخشیده و مدارج عالی تحصیلی را طی کرده و به قله های مشاغل بسیار مهمی که سالها در انحصار مردان بود، دست یافته اند. بدون تردید هنوز اکثریت با زنانی است که تحت قوانین ظالمانه حکومت های خودکامه یا مذهبی، تمام نیرو و استعدادهای درخشان خود را از دست داده، در معرض خشونت های اجتماعی، کاری و خانگی، از نظر جسمی یا روحی دچار آسیب های غیرقابل جبران می شوند. نمونه های بارز و زنده آن شلیک گلوله طالبان بر سر ملاله یوسفی، نوجوان پاکستانی که خواهان تحصیل برای دختران بود، یا اقدام انتقامجویانه پاشیدن اسید بر صورت آمنه بهرامی، دانشجوی جوان ایرانی است که منجر به کوری او از هر دو چشم شد. متأسفانه در حال حاضر نیز بسیاری از زنان آگاه ایرانی، که برای داشتن حقوق برابر با مردان و رفع هرگونه تبعیض و خشونت نسبت به زنان، فعالیت می کنند، با عنوان واهی اقدام علیه امنیت کشور، یا در زندان های با نام و بی نام ایران بلاتکلیف گرفتارند یا با سپردن وثیقه های سنگین، در انتظار و خوف احضارشان به دادگاه هستند. در میان آنان بسیارند مادرانی که تنها بخاطر دادخواهی جانباختگان خود، خواهان شناسائی و مجازات آمرین و عاملین بیش از سه دهه کشتار فرزندانشان شده و لغو مجازات اعدام و آزادی همه زندانیان سیاسی را خواسته اند.
یکی از جلوه های آگاهی زنان نسبت به برابری خود با مردان و کوشش بی وقفه برای زنده نگهداشتن و گسترش آن، بزرگداشت روز جهانی زن، در هشتم مارس هر سال است. در ایران نیز در شرایطی که رژیم اسلامی، تمام ابزارهای فرهنگی، مذهبی و قانونی سرکوب خود را برای راندن زنان از حوزه های تحصیلی، شغلی، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی بکار می برد، زنان و مردان برابری خواه، با تلاشی چشمگیر و مستمر، می کوشند تا این روز را که برابر با هیجدهم اسفند یا روز زن، در ایران است، جشن بگیرند و یکبار دیگر به خود و اطرافیان خود، کرامت انسانی هر فرد و برابری زن و مرد را که شاخص اصلی یک جامعه ای سالم و پیشروست، یادآور باشند.
در آستانه روزجهانی زن ( ۸ مارس ) از همه زنان و مردان برابری طلب، انجمن های مدافع حقوق زنان و دیگر نهادهای حقوق بشری دعوت می کنیم با همراهی یکدیگر در جهت رفع تبعیض و خشونت علیه زنان در جامعه ایران و سراسر دنیا برنامه های گوناگون و متنوعی را در هفته دوم مارس (۱۶-۸) برگزار نماییم و جهت انعکاس هر چه وسیع تر این همبستگی جهانی بکوشیم .

فرارسیدن هشتم مارس روز جهانی زن بر همه زنان و مردان برابری خواه مبارک باد!
امیر پالوانه

۱۴۰۲ اسفند ۶, یکشنبه

آیا پاکبان پل نیایش قربانی جدید سیاست «آتش‌به‌اختیارپروری» است؟

در ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۱ ‌، جوانی ۲۰ ساله که حالا به نام «پاکبان پل نیایش» شناخته می‌شود، حدود ساعت ۲ نیمه‌شب، توسط یک جوان دیگر از بالای پل اتوبان نیایش در شمال تهران پرتاب شد و به قتل رسید. جوان متهم به قتل مدعی شده فکر می‌کرده آن مامور شهرداری قصد «سرقت» و «اهانت» به پرچم‌های نصب شده برای ۲۲بهمن را داشته است.
آیا پاکبان پل نیایش قربانی جدید سیاست «آتش‌به‌اختیارپروری» است؟
نام پاکبانِ کشته شده؛ الیاس است و ۱۹ سال داشته.
این نوجوان روزها در میوه‌‌فروشی و شب‌ها هم در شهرداری کارگری می‌کرده است.چرا در سرزمین ما، «جان» چنین بی‌بها شده؟ آن هم جان ارزشمند جوان؟ و چرا اینه‌همه تبعیض؟ اگر نام این جوان الیاس نبود و روح‌الله عجمی بود، الان سر چندین جوان را پای چوبه دار، نشان کرده بودند.
تقابل میانِ مرگ وزندگی از مهم‌ترین تقابل‌ها در ذهن بشر است.ارتشِ مردگان همیشه از هولناک‌ترین کابوس‌های زندگان بوده‌است. مرگ‌اندیشان همواره نیاز دارند تا از زندگیِ زندگان بخورند. برای همین حاکمان پیر مرگ‌اندیش، برای نگهداری قلمرو خود همیشه نیاز به مرگ و وحشت حاصل از آن را دارند. و چوب حراج به جان می‌زنند، مخصوصا جان جوان. خوردن از تنِ زنده‌ی جوان توسطِ حاکمان پیر مرگ‌اندیش، اتفاقی نیست. این مرگ سال‌هاست برنامه‌ریزی شده است. از اعدام‌های فله‌ای بگیر تا شلیک هم به سر و هم به پا! تعصب حاصل از دین از بهترین نمونه‌های به وجود آوردن ارتش مردگان است. آنها این زامبی‌های متعصب مرگ‌پرست را پروردند وبه جانِ ما انداختند تا تنِ لاشه‌‌ی پیر و کپک‌شان را گوشتی بدهند. بله، لاشه از لاشه باید بپرورد. نگاه کنید چگونه تنِ زیبا و فریبای «زندگی» به تدبیرِ حاکمان مرگ‌اندیش، غذای مرگ شده است. زندگی که در فرهنگ ایران‌زمین، والاترین موهبت است. قاتل که فرد متعصبی است گفته خیال کرده به پرچم‌های ۲۲ بهمن اهانت کرده!! تعصب؛ بهترین راهکار برای بازتولید و اشاعه‌ی مرگ از طریقِ ایدئولوژیِ کور است. یک روز آرمیتا گرواند و یک روز الیاس محمدی، یک روز ستار بهشتی و یک روز محمد حسینی… اگر فقط به قتل‌های همین چند سال اخیر نگاه کنید، می‌بینید وقتی از برنامه‌ریزی مرگ در این سرزمین حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم. متن از «زهرا عبدی» بخشی از گزارش منوتو درباره این پاکبان جوان: «همکار مقتول که شاهد جنایت بوده، گفته عامل قتل بر پرشیایی مشکی سوار بوده، مقابل کارگران شهرداری توقف می‌کند، ناگهان از خودرو پیاده شده و بدون مقدمه، با مقتول گلاویز می‌شود و او را از پل به پایین پرتاب می‌کند. زمانی‌ که کارگران دیگر تلاش می‌کنند مانع فرار عامل قتل شوند، تهدید می‌شوند که آن‌ها هم از پل پرت خواهند شد. عامل قتل، سپس سوار خودرو شده و با همراهانش می‌گریزد. این شاهد افزوده، چند خودرو هم هنگام عبور از پل، از روی پیکر کارگر حدودا ۲۰ ساله عبور کرده‌اند.

۱۴۰۲ بهمن ۲۲, یکشنبه

انقلاب ۵۷ و سوء استفاده از باورهای دینی

 



 

اگر شاه کشور را ترک نمیکرد و اوضاع بهم نریخته بود خمینی هرگز جرات نمیکرد که بیاید. آنچه روی داد به خاطر تبلیغات بود خمینی بخصوص از جانب بی‌ بی‌ سی در آن روزها و فرانسه و متأسفانه رقابت بین آمریکا و فرانسه و انگلیس مطرح بود. زیرا اروپائیان از مناسبات ما با آمریکا خوشنود نبودند. (اردشیر زاهدی)

 وظیفه انقلاب این نیست که خفقان را با خفقان جواب بگوید، وظیفه انقلاب آن است که خفقان دیکتاتوری را با دموکراسی انقلابی جواب بگوید.

 چون پایگاه انقلاب اسلامی دین بود، بنابراین با هویت تاریخی جامعه سازگار شد و چون همگان را به آزادی و استقلال وپیشرفت فرا خواند، در نتیجه با خواست تاریخی مردم همسو بود.

 ایران در دست من نیست، در دست ملت است. ملت هم کسی که خدمتگزار باشد و مصالح شان را بخواهد، با آزادی مطلق به او ممکن است رو بیاورند. در مملکت ما آزادی اندیشه هست، آزادی قلم هست، آزادی بیان هست ولی آزادی توطئه و آزادی فساد کاری نیست . سپاه باید پشت مردم باشد. اصل مردم هستند. ارتش هم باید پشت مردم باشد. ارتش و سپاه باید بگویند: جانم فدای مردم. اگر بگوید جانم فدای رهبر انحراف است. اصل مردم هستند. رهبر هم جانش فدای مردم است. ما همه برای مردم ایم. سپاه باید از حقوق مردم دفاع کند. پشتیبان مردم باشد. اگر بگوید جانم فدای رهبر که این میشود همان زمان شاه - پس مردم برای چی انقلاب کردند؟ (روح الله خمینی)

انقلاب ۱۳۵۷ ایران همچنان موضوع مورد توجه بخش قابل توجهی از جامعه‌ ایران است چون تبعات و نتایج آن هنوز گریبان آنها را محکم گرفته است. انقلاب ایران یک رخداد سیاسی بود که در ۲۲ بهمن ۵۷ به اوج رسید و پایان یافت. آنچه هست یک حکومت مستقر است که خود را به عنوان انقلابی می فروشد تا هر گونه مخالفت را ضد انقلاب معرفی کرده و سرکوب کند. همچنین حکومت بسط حوزه‌ نفوذ و تلاش برای بر ساختن امپریالیسم شیعی را با انقلابی معرفی کردن خود توجیه می کند. درس هایی که حاکمان جمهوری اسلامی از انقلاب ۵۷ گرفتند کنترل شدید تر و سرکوبهای خشن تر (ماشین سرکوب کاراکتر)، دشمنی شدید با غرب و مخالفت عام و آشکار با حقوق بشر بوده است. آنها از روی دفترچه‌ انقلاب و موفقیت های خود هر حرکت مردمی را با شدت و حدت کوبیدند. اما اکثر مردم از انقلاب ۵۷ درس گرفتند و از خشونت در برابر حکومت پرهیز کردند و حکومت نمیخواهد مردم این رویداد را فراموش کنند چون می خواهد خود را علی رغم قدرت مطلقه و مستقر، انقلابی معرفی کند. مخالفان نیز با اهداف متفاوتی می خواهند تجربه‌ این انقلاب را یادآوری کنند، مردم را از انقلابی دیگر پرهیز دهند یا دوباره آنها را به انقلابی دیگر فراخوانند.

خامنه ای رهبر انقلاب نیست؛ جانشین خمینی است. نهادهایی که صفت انقلابی دارند نیز نهادهای معمول حکومتی (و البته فرا قانون و فرا پاسخگویی) هستند و نه نهاد انقلابی. عنوان انقلابی قرار است ویژگیهای منفی آنها را پوشش دهد. هنر انقلابی یا دین انقلابی هم پس از استقرار حکومت و با حمایت حکومت وجود ندارد. هر آنچه حکومت انقلابی می نامد حکومتی و دولتی است. ارائه خدمات مذهبی - دولتی به بخش کوچکی از جمعیت کشور مصداق بارز سوء استفاده از قدرت و فساد است.

امیرپالوانه

Amir Palvaneh



پست های ویژه

سرنوشت امضا کنندگان بیانیه استعفا خامنه‌ای

  سران حکومت جمهوری اسلامی به سردمداری علی خامنه‌ای همواره تلاش داشته‌اند نظام دیکتاتوری خود را یک حکومت آزاد معرفی کنند.این درحالی است که ه...

پست های پرطرفدار