۱۴۰۳ فروردین ۱۹, یکشنبه

نگاهی به قانون آزادی بیان - بخش اول



نگاهی به قانون آزادی بیان - بخش اول

با گسترش رسانه ها و فناوری اطلاعات در دنیای امروز، مفهوم آزادی بیان به عنوان یکی از حقوق انسانی و ارزش های اجتماعی به مقوله ای اساسی تبدیل شده است. آزادی بیان به معنای اجازه دادن به هر فرد و هر گروه برای بیان نظرات، اندیشه ها، و احساسات خود بدون هیچ گونه محدودیت قانونی یا سیاسی است. آزادی مفهومی پر مناقشه است که هر جامعه­ای در سراسر جهان باتوجه به شرایط فرهنگ و مجموعه قوانین حاکم در سطح آن جامعه تعاریف مختلفی از آن را ارائه می­دهد. تقریبا اکثر کشورها اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته­اند و این اعلامیه از اهمیت خاصی برخوردار است. ماده «۱۹» این اعلامیه در خصوص آزادی بیان است که با این مضمون منتشر شده است: "هر کس آزاد است هر عقیده­ای را بپذیرد و آن را به زبان بیاورد و این حق شامل پذیرفتن هر گونه رای بدون مداخله اشخاص است و می­تواند به هر وسیله­ای که بخواهد بدون قید و محدودیت به حدود جغرافیایی، اخبار و افکار را مورد تحقیق قرار داده و دریافت و انتشار دهد. به عبارتی فلسفه آزادی بیان در کشورها به منظور بیان تعهدات و انتقادات به صورت آزادانه است، بدون آنکه ضمانت اجرا داشته باشد یا خطری تهدیدشان نماید". آزادی بیان اساسی ترین ابزار برای رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه به شمار می آید که نقش بسزایی در تحکیم دموکراسی و حفظ حقوق انسانی افراد ایفا می کند. با گسترش رسانه های جمعی در سطح داخلی و خارجی و تاثیر آنها بر نهادهای فرهنگی جامعه, عناصر مشترک فرهنگ های مختلف در اثر تماس, آمیزش و ارتباط فرهنگ ها با یکدیگر در حال امتزاج اند.تحول مهم حوزه فرهنگ, درک متقابل فرهنگ ها از یکدیگر, بدون گرایش به حذف است.  در این راستا, طرح دموکراسی فرهنگی با تاکید بر این اصل استوار است که وابستگی هر فرد به یک فرهنگ, یکی از اساسی ترین نیازهای انسانی است و هر فرد, گروه و جماعت از حق انتساب خود به فرهنگ یا فرهنگ های خاصی برخوردار است.در این برنامه با طرح این پرسش که مولفه های دموکراسی فرهنگی چیست به تبیین رابطه متقابل بین رسانه و فرهنگ خواهیم پرداخت. احترام به حفظ ارزش های دیگران و حرکت به سوی جامعه جهانی توام با وفاق و همدلی, منوط به رفع موانع ارتباطات میان فرهنگی است و نه آنکه فرهنگها حذف شوند. رسانه ها ابزار و نهادهای موثر در فرهنگ هر جامعه به حساب می آیند و حوزه عمل و فعالیت آنها فرهنگ است. نتیجه این ارتباط و پیوند -  برقراری رابطه ای متقابل بین رسانه و فرهنگ است. انقلاب اطلاعات و به تبع آن, جهانی شدن رسانه ها از قبیل: اینترنت, پست الکترونیک, شبکه های اجتماعی, وبلاگ, تلفن همراه, نمابر و جز اینها نقطه عطفی در گسترش همکاری های سیاسی, اقتصادی و فرهنگی میان جوامع مختلف شده است.که از آن جمله می توان به افزایش سرعت ارتباطات, دسترسی جهانی به اطلاعات, ایجاد منبع جدید قدرت و نیز گسترش فرهنگ جهانی مشترک اشاره کرد. خبرنگاران را میتوان معادل سربازان یک کشور دانست سربازی که با کسب اطلاعات موثق و بدور از جاه طلبی و شخصیت پرستی در تدوین و انتشار اخبار یک جامعه جهت اصلاح و رشد آن جامعه قدم بردارد.خبرنگاران همانند سربازان که در جبهه میرزمند و از ارزش های جامعه دفاع می کند تلاش دارند تا ملت را بیدار و آگاه نمایند.رسالت خبرنگاری مانند شمشیر دو دَم می باشد که قادر به تخریب یا بازسازی جامعه هستند.رسانه ها و خبرنگاران نباید در این برحه زمانی رسالت واقعی و حقیقی شان را فراموش کنند باید نقش حیاتی خود را در قبال مردم خود انجام بدهید.حضور و حیات رسانه ها به عنوان یکی از ارکان شکل‌گیری دموکراسی و حکومت قانون اندیشمندان علوم اجتماعی و اهالی سیاست قلم ها زده و مطالبی مستدل و مبتنی بر منطق نگاشته اند. تئوری های ارائه شده در مکاتب مختلف سیاسی و حقوقی ضمن اشاره به ضرورت نقد حاکمیت به لزوم آزادی بیان و مطبوعات تاکید موکد داشته اند.فعالیت به دور از بایدها و نبایدهای حاکمیتیِ رسانه ها درهر جامعه ای نشان از حاکمیت دموکراسی و جمهوریت است و در راستای حمایت از این رکن دموکراسی تدابیری اندیشه می شود تا صاحبان فکر و قلم با خیالی آسوده به رسالت و وظیفه ذاتی خویش در قالب نمایندگان مردم در جامعه مدنی بپردازند.درراستای چنین تفکری است که عالی ترین قانون حاکم بر روابط ملت و دولت یعنی قانون اساسی به چنین ضرورتی اشاره دارد.اصل ۲۴قانون اساسی ضمن اشاره به آزادی مطبوعات در بیان مطالب در اصل۱۶۸به شیوه دادرسی و الزامات لازم الرعایه در رسیدگی به جرایم مطبوعاتی از جمله حضور هیات منصفه تاکید دارد.در تکمیل اصول قانون اساسی ،حقوق و تکالیف اهالی رسانه در قانونی خاص انشاء و جهت رسیدگی به خطاها وجرایم احتمالی اصحاب رسانه حضور نمایندگان جامعه از صنوف مختلف در قالب هیات منصفه اشاره شده است. درنظام تقنینی شیوه دادرسی به جرایم مطبوعاتی به موجب قواعد تعریف شده در ماده ۳۴ و ۳۶ تا ۴۴ چگونگی تکلیف محاکم را مشخص می کند.اشاره به نحوه‌ دادرسی جرایم مطبوعاتی در قانون اساسی که علی‌القاعده محل انشاء و اشاره با قواعد کلی شیوه‌ حکمرانی حکومت است روشن ترین دلیل است بر اهمیت توجه به حقوق مطبوعات و اصحاب رسانه،نکته‌ قابل تامل آنجاست که مهم‌ترین و اصلی ترین حق مطبوعات یعنی آزادی بیان ذیل اصل۲۴و در فصل سوم قانون اساسی به عنوان حقوق ملت انشاء شده است، همین یک اشاره ساده اما پر اهمیت مبین این نکته است که پاسداشت حق آزادی بیان مطبوعات جزء حقوق ملت و بالتبع تکلیف حاکمیت است خاصه در نظام‌های مبتنی بر شعار شایسته سالاری و دموکراسی چنین الزامی خودنمایی بیشتری داشته از اهمیتی ویژه ای برخوردار است.

امیرپالوانه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر