۱۴۰۳ آذر ۲۳, جمعه

سرنوشت امضا کنندگان بیانیه استعفا خامنه‌ای

 

سران حکومت جمهوری اسلامی به سردمداری علی خامنه‌ای همواره تلاش داشته‌اند نظام دیکتاتوری خود را یک حکومت آزاد معرفی کنند.این درحالی است که هرگونه صدای مخالف در ایران توسط دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی تحت امر علی خامنه‌ای با شدید‌ترین خشونت سرکوب می‌شوند.

بیانیه استعفا علی خامنه‌ای که با امضا ۱۴ نفر از فعالین و چهره‌های سیاسی در خرداد ماه ۱۳۹۸ منتشر شده و به بیانیه ۱۴ مشهور گردید، یکی از این صداهای مخالف بود که شاید بتوان آن را در نوع خود بی‌سابقه دانست. اما حالا با گذشت بیش از ۳ سال از انتشار این بیانیه، نگاهی خواهیم داشت به سرنوشت امضا کنندگان آن و چگونگی برخورد جمهوری اسلامی با آن‌ها.

ماهیت بیانیه استعفاء علی خامنه‌ای

بیانه استعفاه علی خامنه‌ای را می‌توان به سه بخش کلی تقسیم کرد.

۱۴ فرد امضاکننده بیانیه استعفا علی خامنه‌ای، مردم ایران را با عبارت «هموطن» خطاب قرار داده و در بخش اول عنوان می‌کنند که تلاش چهل ساله نخبگان برای قرار دان جمهوری اسلامی در مسیر درست حکمرانی با بی محلی سران این حکومت همراه و بی‌فایده بوده است.

در بخش دوم بیانیه، عنوان می‌شود که اختیارات رهبر جمهوری اسلامی روز به روز در حال افزایش است و سه قوه مقننه، مجریه و قضایه فاقد استقلال و قدرت هستند و تنها امورات رهبر جمهوری اسلامی را اجرا می‌کنند.

در بخش پایانی اشاره می‌شود که ایران به عنوان یک کشور سرشار از منابع طبیعی و ثروت‌های انسانی درحال نابودی است و تنها راه رسیدن به یک جامعه بی‌نیاز به رأی و نظر مستبدانه اشخاص، بی‌نیاز به مجلسی فرمایشی، بی‌نیاز به دولتی بی اختیار و بی‌نیاز به قوه قضائیه‌ای بی‌استقلال، استعفا رهبر جمهوری اسلامی و گذار از حکومت جمهوری اسلامی است.

سرنوشت امضا کنندگان بیانیه استعفا خامنه‌ای

حدود یک سال پیش از انتشار بیانیه استعفا علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در یکم فرودین ۱۳۹۷ با تاکید بر وجود آزادی در جمهوری اسلامی در سخنرانی خود ادعا کرد:

عده‌ای بی‌انصافی می‌کنند، از آزادی موجود استعفا می‌کنند و به دروغ می‌گویند آزادی وجود ندارد. رادیوهای بیگانه و تبلیغات بی‌گانه هم سخن آن‌ها را بازتاب می‌دهند. واقع قضیه این نیست، امروز در کشور ما آزادی فکر هست،‌ آزادی بیان هست، آزادی انتخاب هست،‌ هیچکس بخاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف حکومت است مورد فشار و تحدید و تعقیب قرار نمی‌گیره. هرکس ادعا کنه که من مورد فشار قرار گرفتم چون عقیدم در فلان مسئله خلاف عقیده حکومت بوده، هرکس اینجور ادعایی کنه دروغ گفته؛ چنین چیزی نیست. افراد متعدد در رسانه‌های مختلف افکار گوناگون ضد حکومت رو که عقیدشون هست ابراز می‌کنن کسی هم با این‌ها کاری ندارد بنا هم نیست که کسی متعرض این‌ها بشود.

با توجه به این سخنرانی علی خامنه‌ای، به هیچ عنوان نباید هیچکدام از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی، ازجمله امضا کنندگان بیانیه ۱۴، تحت فشار امنیتی و قضایی قرار گرفته باشند.

محمد نوری زاد: محمد نوری زاد کارگردان، نویسنده، فیلمنامه نویس متولد ۱۳۳۱ است. زندگی سیاسی محمد نوری زاد به قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ تقسیم می‌شود. پیش از سال ۱۳۸۸ مقالاتی از وی در روزنامه کیهان  با محتوای طرفداری از برخی مقامات جمهوری اسلامی و نقد به برخی مقامات دیگر منتشر شده است. اما بعد از اعتراضات ۱۳۸۸ رفته رفته انتقادات محمد نوری زاد به نظام جمهوری شروع شد اما باز هم وی طی نامه‌های سرگشاده اعتراضی خود، از علی خامنه‌ای با لفظ پدر یاد کرد و از او می‌خواست که در سیاست‌های خود تغییر ایجاد کند.

محمد نوری زاد نامه‌های سرگشاده زیادی خطاب به علی خامنه‌ای نوشت که در هر نامه انتقادات تند‌تری را نسبت به نامه قبل نسب به وی ابراز می‌کرد. نوری زاد در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۸۸ به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و تخریب چهره سی ساله نظام و توهین به مقامات جمهوری اسلامی محکوم شد و بعد از تحمل ۱۹۰ روز حبس و ۷۰ روز انفرادی از زندان آزاد گردید  و پس از آزادی، محمد نوری زاد بارها با اتهامات مشابه بازداشت اما آشکارا موضع جدید سیاسی خود یعنی اصلاح ناپذیری نظام جمهوری اسلامی را در پیش گرفت و بر آن پافشاری کرد. با امضا بیانیه استعفا خامنه‌ای، او بار دیگر بازداشت و به ۱۵ سال زندان، دو سال تبعید به ایذه و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد و اما بعد از حدود یکسال تحمل زندان حکم این فعال سیاسی به هشت ماه زندان، یکسال تبعید به طبس و ۷۴ ضربه شلاق تبدیل شد.

عباس واحدیان شاهرودی: عباس واحدیان شاهرودی معلم، نویسنده و فعال سیاسی است. وی پس از امضا بیانیه استعفا علی خامنه‌‌ای در ۲۷ مرداد ۱۴۰۱ به همراه همسرش شهلا جهان بین، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی برای سومین بار در زندگی خود بازداشت شد. وی به اتهاماتی نظیر تلاش برای براندازی حکومت جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام، اجتماع و ارتباط با گروه‌های معاند نظام، توهین به روح الله خمینی و علی خامنه‌ای، مصاحبه با رسانه‌های معاند نظام، تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب در گروه تلگرامی به ۲۱ سال زندان محکوم گردید. دادگاه ابتدا آقای واحدیان را به ۱۰ سال زندان محکوم کرد و سپس ۱۱ سال به محکومیت وی افزود. عباس واحدیان به دلیل ناعادلانه بودن سیستم قضایی جمهوری اسلامی از اعتراض به هر دو حکم دادگاه خودداری کرد.

کمال جعفری یزدی: کمال جعفری یزدی فعال سیاسی و مدنی متولد ۱۳۴۵ است. آقای جعفری که یک برادر و ۳۵ درصد از سلامتی خود را در جنگ ایران و عراق از دست داده، استاد سابق دانشگاه در رشته مدریت استراتژیک است. کمال جعفری بعد از اعلام نظر در مورد عدم اصلاح پذیری و لزوم عبور از جمهوری اسلامی و امضا بیانه استعفا علی خامنه‌ای در مشهد بازداشت شد. تشکیل دسته و گروه به قصد براندازی نظام، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری اتهاماتی بودند که به آقای جعفری وارد شدند که به واسطه آن‌ها وی به ۱۳ سال حبس تعزیری محکوم شد.

 هاشم خواستار: هاشم خواستار از فعالان سیاسی، معلم باز نشسته و عضو هیئیت مدیره کانون صنفی معلمان مشهد است. او در سال ۱۳۸۳ به دلیل ایفای نقش در اعتصاب معلمان به اقدام علیه امنیت ملی متهم و به ۳ سال حبس تعلیقی محکوم شد. وی در سال ۱۳۸۸ بار دیگر به اقدام علیه امنیت ملی متهم و به ۲ سال حبس تعلیقی محکوم شد و در مهر۱۳۹۷ نیز آقای خواستار توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده و بدون هیچ سابقه پزشکی به بخش روانی بیمارستان ابن سینا مشهد منتقل شد و بعد از اعتصاب غذا و عدم پذیرش دارو‌ها، هاشم خواستار با تحمل ۱۹ روز دیگر در بازداشت آزاد شد و هاشم خواستار پیش از امضا بیانیه ۱۴ مخالفت خود با علی خامنه‌ای را ابراز کرده بود و  طی نامه‌ای سرگشاده خطاب به او عنوان کرده بود که علی خامنه‌ای دنیای مردم ایران و خاورمیانه را جهنم کرده‌است.  پس از امضا بیانیه استعفا علی خامنه‌ای و انتشار آن، خواستار مجددا بازداشت و به ۱۶ سال زندان، سه سال تبعید به شهرستان نیکشهر و سه سال ممنوع بودن خروج از کشور محکوم شد.

محمد ملکی: محمد ملکی فعال سیاسی متولد ۱۳۱۲ است که به دستور شورای انقلاب ۵۷ به ریاست دانشگاه تهران انتخاب شد. وی اولین دوره بازداشت خود را در سال ۶۰ به دلیل انتقاد به حمله به دانشگاه‌ها به بهانه انقلاب فرهنگی تجربه کرد و بدون هیچ اتهامی به ۵ سال زندان محکوم شد. سال ۱۳۷۹ بار دیگر آقای ملکی بدون هیچ اتهامی بازداشت شد و پس از تحمل ۷ ماه زندان جلسه محاکمه برای وی برگزار گردیده و به ۲ سال حبس تعلیقی محکوم شد. بعد از همراهی با اعتراضات ۱۳۸۸ بار دیگر محمد ملکی با  هجوم نیروهای امنیتی بازداشت گردید پس از ۱۹۱ روز حبس با قرار کفالت آزاد شد و محمد ملکی بعد از امضا بیانیه ۱۴ بازداشت و به زندان محکوم شد. آقای ملکی به دلیل خمیدگی ستون فقرات و فشار به نخاع مجبور به عمل جراحی شد اما به دلیل ضعف فیزیکی نتوانست دوره نقاهت را پشت سر بگذارد و در ۱۲ آذر ۱۳۹۹ درگذشت. بنا بر گفته فرزند محمد ملکی، بستن دست‌های پدرش به روش قپانی دلیل اصلی خمیدگی ستون فقرات او بوده است.

گوهر عشقی: گوهر عشقی , مادر ستار بهشتی است که در سال ۱۳۹۱ بعد از ربوده شدن توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در زندان به دلیل خون ریزی ریه، کبد، کلیه و مخچه به دست بازجو یا بازجویان زندان به قتل رسید. گوهر عشقی داستان قتل حکومتی ستار بهشتی را رسانه‌ای کرد و از اولین کسانی بود که پس از قتل حکومتی عزیز خود فریاد دادخواهی سر داد. گوهر عشقی در ۱۲ آبان  ۱۴۰۰ در آستانه سالروز قتل ستار بهشتی به همراه دخترش سحر بهشتی شبانه بازداشت شدند. هنگام بازداشت، گوهر عشقی به دلیل ایجاد رعب و وحشت ماموران حکومتی دچار سکته قلبی شد و ماموران حکومتی نیز با کتک زدن سحر عشقی و همسرش مصطفی اسلامی از رساندن دارو به گوهر عشقی جلوگیری کردند.

گوهر عشقی بعد از امضا بیانیه استعفا خامنه‌ای از سوی نیروهای حکومتی مورد فشار قرار گرفت و ۱۷ آذر ۱۴۰۰ در مسیر مزار ستار مورد حمله و ضرب و شتم نیروهای وابسته به حکومت قرار گرفت. در جریان خیزش سراسری مردم علیه جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۱ نیز بعد از برداشتن روسری به نشانه همراهی با این خیزش، بار دیگر گوهر عشقی مورد حمله نیروهای وابسته به حکومت قرار گرفت.

محمدحسین سپهری: محمد حسین سپهری معلم و فعال سیاسی است که بعد از امضا بیانه استعفا علی خامنه‌ای در سال ۱۳۹۸ در مشهد بازداشت شد. اخلال در نظم عمومی با تجمع کردن، توهین به اسلام، اهانت به روح الله خمینی و علی خامنه‌ای، براندازی حکومت جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانه‌های معاند نظام، تشویش اذهان عمومی، تشکیل گروه تلگرامی به قصد نشر اکاذیب و برهم زدن امنیت ملی از اتهامات وارده به آقای سپهری هستند که به واسطه آن حکم زندان ۶ ساله برای وی صادر شد. محمد حسین سپهری در زندان تحت شدیدترین شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفته و بعد از ابتلا به بیماری کرونا توسط مسئولان زندان به سلول انفرادی منتقل شد تا از هرگونه امکانات پزشکی محروم شود. جمهوری اسلامی در همه گیری کرونا سعی کرد تا با قطع رسیدگی‌های پزشکی زندیان سیاسی، از این بیماری به عنوان یک سلاح بر علیه آن‌ها استعفا کند.

زرتشت احمدی راغب: زرتشت احمدی راغب فعال سیاسی و کارمند سابق آتش نشانی است که به دلیل انتقادات سیاسی خود از حکومت از کار اخراج شد. وی در سال ۱۳۹۴ به اتهام به اتهام اهانت به روح الله خمینی و علی خامنه‌ای، تلاش برای براندازی حکومت جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانه‌های معاند نظام، تشویش اذهان عمومی، برهم زدن امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی با تجمع کردن طی دو مرحله به ۹ ماه حبس و ۱۰ ضربه شلاق محکوم شده بود و، وی پس از امضا بیانیه استعفا رهبر جمهوری اسلامی با یورش شبانه خشونت آمیز نیروهای حکومتی بازداشت و بعد از چند ماه بلاتکلیفی به ۹ ماه حبس محکوم شد. بعد از آزادی، پرونده جدید با اتهامات سیاسی بر علیه آقای احمدی راغب باز شد و وی در سال ۱۴۰۰ به یک سال دیگر تحمل زندان محکوم گردید.

حوریه فرج‌زاده: حوریه فرج‌زاده فعال سیاسی و از دیگر امضا کنندگان بیانه استعفا رهبر جمهوری اسلامی است که برادر خود شهرام فرج زاده را در اعتراضات سال ۱۳۸۸ از دست داده است. وی پس از امضا بیانیه ۱۴ برای مدتی بازداشت و سپس از زندان آزاد شد.

رضا مهرگان: رضا مهرگان فعال سیاسی و از مخالفان جمهوری اسلامی است. وی همواره به دلیل انتقادات خود از این حکومت مورد فشار نیروهای اطلاعاتی قرار می‌گرفته است و بعد از امضا بیانیه استعفا خامنه‌ای بازداشت و به اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی متهم و به ۶ شال حبس تعزیری محکوم گردید.

محمد مهدوی‌فر: محمد مهدی‌فر  فعال سیاسی، شاعر و از رزمندگان جنگ ایران و عراق و از جانبازان شیمیایی است. وی به دلیل سرودن شعر اعتراضی الفبا در سال ۹۶ بازداشت و به زندان محکوم شد. پس از امضا بیانیه استعفا رهبری جمهوری اسلامی، در حالی که آقای مهدوی‌فر در تیر ۹۸ در مرخصی از زندان به سر می‌برد توسط نیروهای حکومتی باز داشت و به ۹ سال حبس محکوم شد.

جواد لعل محمدی: جواد لعل محمدی معلم، فعال سیاسی و دیگر امضا کننده بیانیه استعفا علی خامنه‌ای است که در سال‌های فعالیت خود بار‌ها توسط نیروهای حکومتی مورد فشار قرار گرفته و بازداشت شده است. وی پس از امضا بیانیه ۱۴ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به ۹ سال تحمل زندان محکوم شد.

محمد کریم بیگی: محمد کریم بیگی پدر مصطفی کریم بیگی از کشته شدگان اعتراضات ۱۳۸۸ است. خانواده کریم بیگی از سال ۸۸ به شدت تحت فشار نیروهای حکومتی قرار دارند و بارها توسط نهاد‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی بازداشت شده‌اند. دختر آقای کریم بیگی، مریم کریم بیگی، ۲۴ خرداد ۱۴۰۱ با حمله نیروهای حکومتی به منزلش بازداشت و به سه سال حبس محکوم شده است. خود آقای کریم بیگی نیز بعد از امضا بیانیه ۱۴ توسط نیروهای حکومتی بازداشت شد اما خبر جدیدی از وضعیت وی در دسترس نیست.

محمد رضا بیات: محمد رضا بیات چهاردهمین و آخرین امضا کننده بیانه استعفا رهبر جمهوری اسلامی است. وی بعد از انتشار این بیانه، توسط نیروهای حکومتی بازداشت شده و هم اکنون اطلاعاتی از وضعیت وی در دسترست نیست.

کلام آخر: هر ۱۴ نفر از امضا کنندگان بیانیه استعفا علی خامنه‌ای بعد از انتشار این بیانیه بازداشت شده و هم اکنون یا جان خود را از دست داده‌اند، یا در زندان به سر می‌برند و یا تحت فشار شدید نیروهای حکومتی جمهوری اسلامی هستند وعلاوه بر خود امضا کنندگان این بیانیه، جمهوری اسلامی خانواده‌های این افراد را نیز تحت فشار قرار داده و آنان را مستقیم و غیر مستقیم آزار و اذیت می‌دهد. سرنوشت ۱۴ امضا کننده بیانیه استعفا علی خامنه‌ای به تنهایی برای رد ادعا سران حکومت جمهوری اسلامی و به ویژه علی خامنه مبنی بر وجود آزادی در حکومت جمهوری اسلامی کافی است و برای این منظور نیازی به بررسی سایر برگ‌های کتاب تاریخ این نظام دیکتاتوری نیست.

امیرپالوانه

۱۴۰۳ آذر ۲۱, چهارشنبه

«قانون‌سازی» غیرقانونی علی خامنه‌ای برای سرکوب شهروندان و تهدید فعالان رسانه‌ای خارج از ایران


رهبر جمهوری اسلامی در اظهاراتی غیر قانونی امروز اعلام کرد: «برخی در خارج از کشور و با رسانه‌های فارسی‌زبان این کار را می‌کنند که جور دیگری باید با آنها برخورد کرد اما در داخل کسی نباید این کار را بکند و اگر کسی در تحلیل یا بیان خود به‌گونه‌ای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و باید با آن برخورد شود.»
این اظهارنظر در حالی است که حتی در قوانین کیفری در ایران هیچ قانونی که در آن چنین عملی جرم باشد وجود ندارد و بنا بر قانون موجود، این تنها قانون است که می‌تواند عملی را جرم بشناسد، نه رهبر جمهوری اسلامی یا هر مقام دیگری.
در نتیجه، این اظهارات از سوی علی خامنه‌ای معنایی جز دستور به سرکوب شهروندان ندارد و روشن‌گر رفتارهای فراقضایی و فراقانونی ولی‌فقیه است. به‌ویژه که طبق قوانین جمهوری اسلامی نیز  قانونا دستگاه قضایی فقط مجوز و صلاحیت برخورد با اعمالی را دارد که در قانون به صراحت جرم‌انگاری شده‌اند، نه برخورد با اعمالی که باب میل رهبر است و از این‌رو، هر گونه برخورد با هر کس به بهانه «برهم زدن امنیت روانی جامعه»، مصداق برخورد غیر قانونی و خودسرانه است و در ادامه، تنها ساعاتی پس از صحبت‌های خامنه‌ای، دادستانی کل کشور نیز اعلام کرد: «در شرایط حساس داخلی و منطقه‌ای، برهم زدن امنیت روانی جامعه جرم است.»
در این اطلاعیه با اشاره به آنچه که «شرایط حساس داخلی و منطقه‌ای» خوانده شده، از فعالان رسانه‌ای و مجازی خواسته شده «از پرداختن به موضوعاتی که امنیت روانی جامعه را مخدوش می‌کند و موجب ترساندن مردم نسبت به شرایط می‌شود، پرهیز کنند.»
در بیانیه دادستانی کل کشور همچنین «شایعه‌پراکنی یا برهم زدن امنیت روانی جامعه» جرم خوانده شده است.
مهدی پرپنچی، سردبیر ایران اینترنشنال، در حساب کاربری ایکس خود نوشت:
این سخنان خامنه‌ای تهدید نیست و بلکه صدور دستورِ برخورد از سوی بالاترین مقام کشور با رسانه‌هاست.او درباره انعکاسِ انتقادها به سیاست منطقه‌ای خامنه‌ای در داخل ایران گفته است «جرم است و باید با آن برخورد شود.» درباره خارج ایران هم گفته است «با رسانه‌های فارسی‌زبان جور دیگری باید با برخورد کرد.»
این سخن خامنه‌ای، «تهدید» نیست. «دستورِ» عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی است: «باید برخورد کرد.»

۱۴۰۳ آذر ۱۵, پنجشنبه

رد پای حکومت در مسمومیت سریالی دانش آموزان دختر


مسمومیت دانش آموزان دختر از هنرستان نور شهر قم در نهم آذر ماه ۱۴۰۱ آغاز شد. وضعیت این مدرسه مجدد در بیست و دوم آذر بحرانی شد و دانش آموزان با علائم مسمومیت به اروژانس منتقل شدند. بعد از دو حادثه پشت سر هم در مدرسه نور، شرایط مشابه در بیست و ششم دی ماه در مدرسه فرزانگان اردبیل، ۸ بهمن در مدرسه فاطمیه قم، ۱۷ بهمن در چهار مدرسه اردیل، ۱۲ بهمن در مدرسه بلقیس قم، ۱۰ بهمن مجددا در مدرسه فاطمیه قم،‌۲۵ بهمن در دبیرستان دخترانه‌ای در تهران، ۲۶ بهمن در مدرسه شاهد رضویه قم،‌ ۳ اسفند در مدرسه احمدیه بروجرد، ۴ اسفند مجددا در همین مدرسه و ۷ اسفند در مدرسه ۱۵ خرداد بروجرد تکرار شد. شمار قربانیان این حملات تا روز هفتم اسفند ۱۴۰۱ به بیش از ۴۰۰ صد نفر رسیده بود.
اما پس از روز ۷ اسفند و زمانی که دیگر هیچ جای شکی برای سازماندهی شده بودن این حملات باقی نبود، چهارشنبه دهم اسفند بار دیگر دستکم ۲۶ مدرسه دخترانه در سراسر کشور مورد حمله قرار گرفتند. مدارس دخترانه شهرهای تهران، اردبیل، شاهین شهر و کرمانشاه هدف حملات بودند. بعد از این حملات، یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس جمهوری اسلامی به نام شهریار حیدری، اعلام کرد که شمار قربانیان حملات شیمیایی به دختران دانش آموز به ۹۰۰ نفر رسیده است اما آمارهای مردمی شمار قربانیان را تا ۳ برابر این میزان اعلام می‌کنند. لیست مدارس دخترانه‌ای که در ۱۰ اسفند مورد حمله قرار گرفتند به شرح زیر است:
1. مدرسه‌ی دخترانه‌ی بهاران در اردبیل 
2.مدرسه‌ی دخترانه‌ی سما در اردبیل 
3.مدرسه‌ی دخترانه‌ی عفاف در اردبیل 
4.مدرسه‌ی دخترانه‌ی فرزانگان ۲ در اردبیل 
5.مدرسه‌ی دخترانه‌ی ذاکر در اردبیل 
6.مدرسه‌ی دخترانه‌ی اندیشه در اردبیل 
7.مدرسه‌ی دخترانه‌ی شمس در پردیس 
8.مدرسه‌ی دخترانه‌ی سیدالشهدا در تهران 
9.مدرسه‌ی دخترانه‌ی پاپلی در تهران 
10.مدرسه‌ی دخترانه‌ی امام حسین در تهران 
11.مدرسه‌ی دخترانه‌ی ۱۳ آبان در تهران 
12. مدرسه‌ی‌ دخترانه‌ی هاجر در تهران  
13.مدرسه‌ی دخترانه‌ی یارجانی در تهران  
14.مدرسه‌ی دخترانه‌ی امت در تهران 
15.مدرسه‌ی دخترانه‌ی عصمت در تهران  
16.مدرسه‌ی دخترانه‌ی امام حسن در تهران 
17.مدرسه‌ی دخترانه‌ی مدرس در تهران 
18.مدرسه‌ی دخترانه‌ی زراوند در تهران 
19.مدرسه‌ی دخترانه‌ی جاجرودی در تهران 
20.مدرسه‌ی دخترانه‌ی مهدیه در تهران 
21.مدرسه‌ی دخترانه‌ی معاد در تهران 
22.مدرسه‌ی دخترانه‌ی رضوان در فردیس 
23.مدرسه‌ی دخترانه‌ی مصباح در کرمانشاه 
24.مدرسه‌ی دخترانه‌ی مصباح در کرمانشاه 
25.مدرسه‌ی دخترانه‌ی دانشگاه صنعتی در أصفهان 
26.مدرسه‌ی دخترانه‌ی ۲۲ بهمن در شاهین شهر
برخی از منابع شمار مدارس تحت حمله قرار در ۲۶ اسفند را نزدیک به ۵۰ مدرسه دخترانه اعلام کرده‌اند اما حمله به دستکم ۲۶ مدرسه‌ای که در بالا به آن اشاره شد از طریق گزاراشات مردمی تایید شده است. 
به گفته دانش آموزان و پدر و مادر آن‌ها، بعد از اینکه بوی نزدیک به بوی نارنگی یا ماهی فاسد در محیط مدرسه پخش می‌شود دانش آموزان با سرگیجه و بی حسی دست و پا از حال می‌روند. دکتر مازیار صدری، فوق تخصص مراقبت‌های ویژه با توجه به علائم اعلام شده از مسمومیت‌ها در مصاحبه با تلویزیون ایران اینترنشنال احتمال داد گاز «فسفین» ماده مورد استفاده در حمله شیمیایی به مدرسه‌ها باشد.
اسید پاشی اصفهان 
یکی از جنایات مشابه حکومت جمهوری اسلامی علیه مردم ایران اسید پاشی به زنان در اصفهان است. طرحی حکومتی که آغاز آن به دستور امام جمعه منتخب خامنه‌ای در اصفهان کلید خورد. در جریان این اسید‌پاشی‌ها دستکم ۴ دختر جوان قربانی اسیدپاشی شدند که یک نفر از آ‌ن‌ها درگذشت. سایر قربانیان نیز یا تمام یا نزدیک به تمام بینایی خود را از دست دادند. اسیدپاشی‌ها در مهرماه ۱۳۹۳ در شرایطی رخ داد که مجلس جمهوری اسلامی در حال تصویب طرح «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» بود و مدتی پیش از آن سید یوسف طباطبایی نژاد، امام جمعه اصفهان گفته بود که «مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب ‌تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد.»
فرمان آتش به اختیار توسط علی خامنه‌ای 
سال ۹۶ علی خامنه‌ای در یکی از سخنرانی‌های خود به طرفدارانش گفت:
«آنجایی که فکر می‌کنید دستگاه مرکزی دچار اخلال است آتش به اختیار عمل کنید.»
این صحبت‌های علی خامنه‌ای سبب شد که نیروهای حامی حکومت با آزادی بیشتر مزاحم شهروندان ایرانی شوند و به راحتی به خود اجازه دهند قوی تر از قبل در حریم خصوصی افراد دخالت کنند. به بیان دیگر، حامیان حکومت با کسب اجازه از خامنه‌ای حتی اگر جان یک شهروند ایرانی را در راستای مواضع نظام بگیرند می‌توانند بگویند که آتش به اختیار عمل کرده‌اند و هیچکس حق پیگیری آن‌ها را نخواهد داشت.
فرمان تنبیه نوجوانان توسط علی خامنه‌ای
علی خامنه‌ای در اولین واکنش خودش به خیزش انقلابی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی در یازدهم مهر ۱۴۰۱ خواستار تنبیه نوجوانانی شده بود که در خیابان به اعتراض می‌پردازند. وی در این رابطه گفته بود: 
«این کسانی که در خیابان‌ها فساد و تخریب می‌کنند، همه یک حکم ندارند برخی جوانان و نوجوانانی‌اند که بر اثر هیجان ناشی از ملاحظه یک برنامه اینترنتی به خیابان می‌آیند. چنین افرادی را می‌توان با یک تنبیه متوجه کرد که اشتباه می‌کنند.»
به نظر می‌رسد که حالا طرفداران رهبر جمهوری اسلامی فرایند تنبیه نوجوانان را با حمله شیمیایی به مدارس دخترانه آغاز کرده‌اند. تروریستی خاموش بوده است! این یعنی عوامل مدرسه یا به اختیار یا به اجبار در حمله به دانش آموزان دختر نقش داشته‌اند. پیش از این، در جریان خیزش انقلابی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی، زمانی که مدارس دخترانه به یکی از سنگرهای اصلی مبارزه با جمهوری اسلامی تبدیل شد مدیران طرفدار حکومت نقش اصلی را در معرفی دانش آموزان به مدارس نهادهای سرکوبگر بازی کردند و حالا اصلا بعید نیست که در حمله شیمیایی به مدارس دخترانه نیز همکاری کنند.
انگیزه حکومت جمهوری اسلامی از حمله شیمیایی به مدارس دخترانه
قبل از اینکه به سراغ انگیزه جمهوری اسلامی از حمله شیمیایی به مدارس دخترانه برویم، باید به این نکته اشاره کنیم که در اکثریت مواقع نمی‌توان یک توجیه منطقی برای اعمال جمهوری اسلامی پیدا کرد و در واقع، اگر اعمال و تصمیم گیری‌های خامنه‌ای و طرفدارانش بر اساس منطق بود هرگز بن بست دیکتاتوری امروزی پدید نمی‌آمد. اما در مورد مسمومیت‌های سریالی دانش آموزان دختر می‌توان دو مسئله دور از ذهن نیست.
تست برای سرکوب خیزش‌های آینده
در بسیاری از موارد حمله شیمیایی به دختران دانش آموز، دانش آموزان در حیاط مدرسه قربانی این حمله شدند. این یعنی ماده مورد استفاده برای حمله به مدارس دخترانه در فضای باز نیز تاثیرگذار است. اگر اخبار خیزش انقلابی ایرانیان آزادیخواه علیه جمهوری اسلامی را دنبال کرده باشید حتما به یاد دارید در زمانی که اعتراضات در دانشگاه‌ها به اوج خود رسید، گزارشات مردمی زیادی از مسمومیت دانشجویان بعد از خوردن غذای دانشگاه منتشر شد. بنابراین، حکومت استفاده از مسمومیت و سرکوب بیولوژیکی را در سابقه خود دارد و حالا در زمانی که از نظر نیروی انسانی در ضعیف‌ترین وضعیت تاریخ خود به سرمی‌برد، به نظر می‌رسد که در حال تست یک سبک سرکوب جدید برای کنترل اعتراضات آتی است و این تست را در جایی انجام می‌دهد که خامنه‌ای نیز لذت انتقام را بچشد.
امیر پالوانه

۱۴۰۳ آذر ۱۴, چهارشنبه

ضرورت حفظ آزادی بیان

آزادی بیان یکی از ستون‌های اصلی جوامع دموکراتیک مدرن است. با اینکه این آزادی در اعلامیه جهانی حقوق بشر و بسیاری از قوانین اساسی و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی آمده است، اهمیت آن فراتر از مسائل قانونی است. آزادی بیان برای عملکرد یک دموکراسی سالم و قوی، جستجوی حقیقت و حفاظت از حقوق فردی ضروری است. در اینجا دلایلی آمده است که چرا این آزادی نباید نادیده گرفته شود.
1. ترویج دموکراسی
آزادی بیان به شهروندان امکان می‌دهد تا نظرات خود را بیان کنند، اقدامات دولت را مورد انتقاد قرار دهند و در مناظره‌های عمومی شرکت کنند. این اطمینان می‌دهد که دولت پاسخگو به مردم خود باشد. در عدم وجود آزادی بیان، شهروندان نمی‌توانند قدرت را مورد چالش قرار دهند، که منجر به اقتدار بدون کنترل و احتمال سوءاستفاده می‌شود.
2. جستجوی حقیقت
بازار ایده‌ها یک مفهوم پایدار است: وقتی افراد به طور آزاد فکرهای خود را به اشتراک می‌گذارند، جامعه می‌تواند ارزیابی، مناظره و تصمیم بگیرد که کدام ایده‌ها ارزش دارند. سرکوب بیان می‌تواند حقیقت را دفن کند، در حالی که گفت‌وگوی باز منجر به درک بهتر و پیشرفت در زمینه‌های مختلف، از علم تا فلسفه، می‌شود.
3. حفاظت از حقوق اقلیت‌ها
بدون آزادی بیان، گروه‌های اقلیت ممکن است فرصتی برای بیان نارضایتی‌ها یا دفاع از حقوق خود نداشته باشند. در طول تاریخ، توانایی بیان نظر باعث شده است که جوامع محروم بتوانند حمایت جلب کنند، که منجر به تغییرات اجتماعی قابل توجه شده است.
4. جلوگیری از خشونت
وقتی افراد می‌توانند نگرانی‌ها و ناراحتی‌های خود را به طور آزاد بیان کنند، کمتر مایل به استفاده از خشونت هستند. آزادی بیان یک راه غیرخشونت‌آمیز برای نارضایتی‌ها فراهم می‌کند، که احتمال اقدامات افراطی را کاهش می‌دهد.
چالش‌های آزادی بیان
هرچند اهمیت آزادی بیان قابل انکار نیست، اما به همان اندازه ضروری است که به چالش‌هایی که در جهان مدرن با آن روبرو است، اشاره شود. ظهور اینترنت خطوط میان بیان آزاد و سخنان نفرت‌آمیز را مبهم کرده است. اخبار جعلی و کمپین‌های اطلاعاتی تهدیدی برای حقایقی که آزادی بیان می‌کوشد به حفظ آنها است. دولت‌ها، به بهانه امنیت ملی یا حفظ فرهنگ، گاهی اوقات بر روی صدای مخالف